رهی معیری

رهی معیری

شمارهٔ ۲۸ - ناله بی اثر

۱

ای ناله بی اثر جانم چه کاهی

وی شعله ناپدید از من چه خواهی

۲

زین گرمی نبود ثمر، جز داغ و دردی

زان آتش نبود اثر، جز دود آهی

۳

دل بر زلف سیاهی بستم و حاصل ندیدم

به جز روز سیاهی

۴

گیرم که شعله بارد، از برق آهم

آهی نگیرد چرا دامان ماهی

۵

ای دل، از چه کنی زاری

ای دیده تا کی خون می باری

۶

کز ناله بی حاصل من

در سینه چو گل سوزد دل من

۷

افزاید آه سردم

هر دم دردم

ای ناوک غم کشتی رهی را، آخر ولیکن، غیر از محبت نبود او را گناهی

تصاویر و صوت

نظرات