رهی معیری

رهی معیری

شمارهٔ ۳۶ - امید زندگانی (ماهور)

۱

از بوسه ای زنده ام کن، ای امید زندگانی، وصلت جوانی فزاید، ای مایه جوانی

گرچه سپاه عتابت، راند از کنار خویشم، چشمان عاشق فریبت، خواند مرا نهانی

۲

سرکن از طرب بانگ مستی

ای خوشا می و می پرستی

۳

گه شکوه شام هجران پیش طره تو گفتن گه مژده وصل و شادی، از لعل تو شنیدن

دانی که دولت چه باشد، روی دلکش تو دیدن در سایه سرو نازت چون سبزه آرمیدن

۴

ما و مستی از ملک هستی

ای خوشا می و می پرستی

۵

ساقی ز جا خیز، می در قدح ریز، قامت برافراز، شوری برانگیز

کز دل برد غم، وز جان برد تاب، روی دل افروز، موی دل آویز

۶

ای قبله رویت بهشتم

عشق تو باشد سرنوشتم

عمر اگر به عشق و مستی گذرد به که چون جهان پرستان به خودپرستی گذرد

تصاویر و صوت

نظرات