رهی معیری

رهی معیری

شمارهٔ ۵۲ - برای سنگ مزارم سروده‌ام

۱

الا، رهگذر، کز راهِ یاری

قدم بر تُربَتِ ما، می‌گذاری

۲

در اینجا، شاعری غمناک خفته است

رهی در سینهٔ این خاک خفته است

۳

فرو خفته چو گل، با سینهٔ چاک

فروزان آتشی، در سینهٔ خاک

۴

بنه مرهم ز اشکی داغ ما را

بزن آبی بر این آتش، خدا را

۵

به شب‌ها، شمع بزم‌افروز بودیم

که از روشندلی، چون روز بودیم

۶

کنون شمع مزاری نیست ما را

چراغ شام تاری نیست ما را

۷

سراغی کن ز جان دردناکی

برافکن پرتوی، بر تیره خاکی

۸

ز سوز سینه، با ما همرهی کن

چو بینی عاشقی، یاد رهی کن

تصاویر و صوت

دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر، آزاده، ترانه ها) - تصویر ۴۸۹

نظرات

user_image
Alireza Mahmoudi
۱۴۰۲/۱۱/۱۱ - ۰۴:۳۹:۵۶
وزن: [مفاعیلن مفاعیلن فعولن]