
رهی معیری
سایهٔ گیسو
۱
ای مشک سوده گیسوی آن سیمگونتنی؟
یا خرمن عبیری یا پار سوسنی؟
۲
سوسن نهای که بر سر خورشید افسری
گیسو نهای که بر تن گلبرگ جوشنی
۳
زنجیر حلقهحلقه آن فتنهگستری
شمشاد سایهگستر آن تازهگلشنی
۴
بستی به شب ره من مانا که شبروی
بردی ز ره دل من مانا که رهزنی
۵
گه در پناه عارض آن مشتری رخی
گه در کنار ساعد آن پرنیانتنی
۶
گر ماه و زهره شب به جهان سایه افکنند
تو روز و شب به زهره و مه سایه افکنی
۷
دلخواه و دلفریبی دلبند و دلبری
پرتاب و پرشکنجی پرمکر و پرفنی
۸
دامی تو یا کمند؟ ندانم به راستی
دانم همی که آفت جان و دل منی
۹
از فتنهات سیاه بود صبح روشنم
ای تیرهشب که فتنه بر آن ماه روشنی
۱۰
همرنگ روزگار منی ای سیاهفام
مانند روزگار مرا نیز دشمنی
۱۱
ای خرمن بنفشه و ای توده عبیر
ما را به جانگدازی چون برق خرمنی
۱۲
ابر سیه نهای ز چه پوشی عذار ماه؟
دست رهی نهای ز چه او را به گردنی؟
تصاویر و صوت

نظرات
نگین شکروی
پاسخ: با تشکر، مورد دوم مطابق فرموده تصحیح شد، مورد اول با نسخهٔ چاپی در اختیار اینجانب (کلیات رهی، انتشارات زوار، 1387) مطابقت دارد و آنجا هم «بار» آمده، نسخهٔ مورد استفادهٔ شما کدام است؟
نگین شکروی
پاسخ: با تشکر فراوان، به استناد تحقیق شما «بار» را با «پار» جایگزین کردیم.