
رهی معیری
قطعهٔ ۱۴ - پاس ادب
۱
پاس ادب، به حد کفایت نگاه دار
خواهی اگر ز بیادبان یابی ایمنی
۲
با کم ز خویش، هرکه نشیند به دوستی
با عز و حُرمت خود، خیزد به دشمنی
۳
در خون نشست غنچه، که شد همنشین خار
گردن فراخت سرو، ز برچیده دامنی
۴
افتاده باش، لیک نه چندان که همچو خاک
پامال هر نبهره شوی، از فروتنی
تصاویر و صوت

نظرات
نگین شکروی
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
امین کیخا
امین کیخا