رهی معیری

رهی معیری

قطعهٔ ۲۲ - فتنه آذربایجان

۱

فغان که آتش کین آشیان ما را سوخت

به غیر ناله نخیزد نوایی از دهنی

۲

گسست رشته پیوند، یار دشمن‌خوی

شکست حقه الفت، حریف حق‌شکنی

۳

جفای زاغ و زغن بین که از سیاه‌دلی

به بلبلان نگذارند گوشه چمنی

۴

به تیره‌بختی ما شمع انجمن سوزد

به هرکجا که حریفان کنند انجمنی

۵

بنای خانه بیداد واژگون گردد

به دست تیرزنی یا به آه پیرزنی

۶

کسی که بد به وطن گفت بی‌وطن بادا

که بر وطن نزند طعنه غیر بی‌وطنی

۷

اگر میانه و تبریز و اردبیل افتاد

به دست غیر، چو گنجی به دست راهزنی

۸

«به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند

چنین عزیز نگینی، به دست اهرمنی»

تصاویر و صوت

دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر، آزاده، ترانه ها) - تصویر ۳۳۷
عندلیب :

نظرات

user_image
کژدم
۱۴۰۱/۰۳/۰۸ - ۱۲:۰۲:۴۲
تضمینی‌ست از حافظ بدین نشانی