رهی معیری

رهی معیری

قطعهٔ ۴۱ - عشق وطن

۱

سیل آشوب، روان گشت به کاشانه ما

سوخت از آتش بیدادگری خانه ما

۲

آه از آن سودپرستان که ز بی‌انصافی

طلب گنج نمایند ز ویرانه ما

۳

نارفیقان، عوض مزد به ما زجر دهند

گرچه خم گشت ز بار رفقا! شانه ما

۴

دوست خون دل ما خورد به جای می ناب

در عوض زهر بلا ریخت به پیمانه ما

۵

در ره عشق وطن از سر و جان خاسته‌ایم

تا در این ره چه کند همت مردانه ما

۶

شرف‌خانه خود گر تو و من حفظ کنیم

نشود خانه بیگانه شرف‌خانه ما

۷

قد علم کن به سرافرازی و مردی چون شیر

ورنه عشرتکده خرس شود لانه ما

تصاویر و صوت

دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر، آزاده، ترانه ها) - تصویر ۳۵۸
عندلیب :

نظرات