رهی معیری

رهی معیری

قطعهٔ ۴۵ - کالای بی‌بها

۱

سراینده‌ای، پیش داننده‌ای

فغان کرد از جور خونخواره دزد

۲

که از نظم و نثرم، دو گنجینه بود

ربود از سرایم ستمکاره دزد

۳

بنالید مسکین: که بیچاره من

بخندید دانا: که بیچاره دزد!

تصاویر و صوت

عندلیب :

نظرات