
رهی معیری
قطعهٔ ۴۸ - جانانه دشتی
۱
مستیم و خرابیم ز پیمانه دشتی
ای بیخبر از باده مستانه دشتی
۲
چون زمزمه رود و چو آوای شباهنگ
افسونگر دلها بود افسانه دشتی
۳
زان باده صافی که دهد مستی جاوید
لبریز چو میخانه بود خانه دشتی
۴
او فتنه زیبایی و دیوانه عشق است
صاحبنظران فتنه و دیوانه دشتی
۵
جانانه او نیست به جز خواجه شیراز
ای جان جهان برخی جانانه دشتی
۶
از باده بود مستی رندان و رهی را
سرمست کند گفته رندانه دشتی
تصاویر و صوت

نظرات