رهی معیری

رهی معیری

قطعهٔ ۵ - ابنای روزگار

۱

یاری از ناکسان امید مدار

ای که با خوی زشت یار نه‌ای

۲

سگ‌دلان لقمه‌خوار یکدیگرند

خون خوری گر از آن شمار نه‌ای

۳

همچو صبحت شود گریبان چاک

ای که چون شب سیاهکار نه‌ای

۴

پایمال خسان شوی چون خاک

گر جهان‌سوز چون شرار نه‌ای

۵

ره نیابی به گنج‌خانه بخت

جان‌گزا گر به سان مار نه‌ای

۶

تا چو گل شیوه‌ات کم‌آزاری است

ایمن از رنج نیش خار نه‌ای

۷

روزگارت به جان بود دشمن

ای که هم‌رنگ روزگار نه‌ای

تصاویر و صوت

دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر، آزاده، ترانه ها) - تصویر ۳۱۸
عندلیب :

نظرات

user_image
نگین شکروی
۱۳۸۸/۱۰/۰۹ - ۱۴:۲۹:۰۱
بادرودوسپاس فراوانبیت اول "یاری از ناکسان..." وبیت دوم "سگدلان " و "یکدگرند" وبیت سوم "همچو صبحت شود گریبان..." صحیح است
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
میثم هدا
۱۳۹۷/۰۶/۱۳ - ۰۷:۰۸:۱۳
درود و مهر و ادببعد از بیت پنجم بیت زیر هست که شما حذف کرده اید:طعمه ی دیو و دد شوی گر زآنکمردم اوبار و دیو سار نه ای...مردم اوبار : مردم خوار