
رهی معیری
قطعهٔ ۵ - ابنای روزگار
۱
یاری از ناکسان امید مدار
ای که با خوی زشت یار نهای
۲
سگدلان لقمهخوار یکدیگرند
خون خوری گر از آن شمار نهای
۳
همچو صبحت شود گریبان چاک
ای که چون شب سیاهکار نهای
۴
پایمال خسان شوی چون خاک
گر جهانسوز چون شرار نهای
۵
ره نیابی به گنجخانه بخت
جانگزا گر به سان مار نهای
۶
تا چو گل شیوهات کمآزاری است
ایمن از رنج نیش خار نهای
۷
روزگارت به جان بود دشمن
ای که همرنگ روزگار نهای
تصاویر و صوت

نظرات
نگین شکروی
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
میثم هدا