
رهی معیری
قطعهٔ ۵۲ - شور وطن
۱
هرکه را بر سر ز سودای وطن افسر بود
هرکجا باشد تنی اهل وطن را سر بود
۲
هرکه از میهن سخن گوید کلامش دلرباست
نغمههای بلبل این باغ رنگینتر بود
۳
هرکه از نام وطن دارد کلام او نشان
نامش آخر زینت اوراق هر دفتر بود
۴
هرکه بهر زیب و زیور رو نتابد از وطن
چهره مام وطن را زینت و زیور بود
۵
آنکه از راه خیانت سرور جمعی شده است
زان بود ارباب، کان ارباب را نوکر بود
۶
آنکه در هر کار میرقصد به ساز اجنبی
تازه گر شیرین برقصد لنگه عنتر بود
۷
مهر میهن، پرتو مردانگی، عزمی قوی
این سهتا تنها دوای درد این کشور بود
تصاویر و صوت

نظرات
شیوا
سید محسن
ملیکا رضایی