رهی معیری

رهی معیری

قطعهٔ ۷ - سرنوشت

۱

اعرابی‌ای به دجله کنار از قضای چرخ

روزی به نیستانی شد ره‌سپر همی

۲

ناگه ز کینه‌توزی گردون گرگ‌خوی

شیری گرسنه گشت بدو حمله‌ور همی

۳

مسکین ز هول شیر هراسان و بیمناک

شد بر فراز نخلی آسیمه‌سر همی

۴

چون بر فراز نخل کهن بنگریست مرد

ماری غنوده دید در آن برگ و بر همی

۵

گیتی سیاه گشت به چشمش که شیر سرخ

بودش به زیر و مار سیه بر زبر همی

۶

نه پای آنکه آید ز آن جایگه فرود

نه جای آن که ماند بر شاخ تر همی

۷

خود را درون دجله فکند از فراز نخل

کز مار گرزه وارهد و شیر نر همی

۸

بر شط فرو نیامده آمد به سوی او

بگشاده کام جانوری جان شکر همی

۹

بیچاره مرد ز آن دو بلا گرچه برد جان

درماند عاقبت به بلای دگر همی

۱۰

از چنگ شیر رست و ز چنگ قضا نرست

القصه گشت طعمه آن جانور همی

۱۱

جادوی چرخ چون کند آهنگ جان تو

زاید بلا و حادثه از بحر و بر همی

۱۲

کام اجل فراخ و تو نخجیر پای بند

دام قضا وسیع و تو بی بال و پر همی

۱۳

ور ز آنکه بر شوی به فلک همچو آفتاب

صیدت کند کمند قضا و قدر همی

تصاویر و صوت

دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر، آزاده، ترانه ها) - تصویر ۳۱۸
عندلیب :

نظرات

user_image
نگین شکروی
۱۳۸۹/۰۴/۰۵ - ۱۱:۱۴:۰۸
با درود و سپاس فراوان در بیت دوم " ناگه ز کینه توزی..." و در بیت ششم "بر شاخ تر همی" و در بیت هشتم "بر شط فرو نیامده" و در بیت دهم " از چنگ شیر رست و ز ..." صحیح است.
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
مرادی
۱۳۹۱/۰۳/۱۴ - ۱۱:۰۴:۳۲
بیت سوم "بر فراز" با ف صحیح است