
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۳۰
۱
به من آن مه دگر امشب نسازد
گل نازک به تاب و تب نسازد
۲
بغیر از من چنین یا رب نسوزد
بغیر از تو چنین، یا رب نسازد
۳
از آن تار است این عالم بچشمم
که خورشید جهان با شب نسازد
۴
نسازد زاهد ار با ما عجب نیست
که خلق تنگ با مشرب نسازد
۵
نساز هیچکس با صاحب دل
که خود را هیچ جا صاحب نسازد
۶
تو بیداری و عالم جمله در خواب
رضی اکنون چرا مطلب نسازد
نظرات
،،،