رضی‌الدین آرتیمانی

رضی‌الدین آرتیمانی

غزل شمارهٔ ۳۶

۱

مگر شور عشقت ز طغیان نشیند

که بحر سر شکم ز طوفان نشیند

۲

مگر بر کنار است زان روی زلفش

که پیوسته چون من پریشان نشیند

۳

عجب بادهٔ خوشگواریست عشقت

که در خوان گبر و مسلمان نشیند

۴

نشسته است ذوق لبت در مذاقم

چو گنجی که در کنج ویران نشیند

۵

نشسته بر آن روی زلف سیاهش

چو کفری که بالای ایمان نشیند

۶

اجل گشته آنرا که در خوابش آئی

سراسیمه خیزد پریشان نشیند

۷

هر آنکو فکندم جدا از عزیزان

الهی به مرگ عزیزان نشیند

۸

قبای سلامت به آن رند بخشند

که از هستی خویش عریان نشیند

۹

رضی شد پریشان آن زلف یا رب

پریشان کننده پریشان نشیند

تصاویر و صوت

دیوان رضی الدین آرتیمانی به کوشش احمد کرمی ۱۳۷۳ - رضی الدین آرتیمانی - تصویر ۱۰۵

نظرات

user_image
مصطفی
۱۳۹۳/۰۱/۱۶ - ۲۱:۴۲:۵۶
سلام خسته نباشینفکر کنم بیت اول، در مصرع دوم کلمه "سرشکم"باید سرهم باشه