رضی‌الدین آرتیمانی

رضی‌الدین آرتیمانی

غزل شمارهٔ ۳۸

۱

شورش دوشین ما از می و ساغر نبود

هیچ هوائی به جز وصل تو در سر نبود

۲

داروی بیهوشیم مایه بی‌جوشیم

ساقی دیگر نداد، مطرب دیگر نبود

۳

نیک و بد کائنات بر محک دل زدیم

هیچ غمی با غم دوست برابر نبود

۴

بوی تو دیوانه‌ام ساخت مگر هیچکس

موی معطر نداشت، طره معنبر نبود

۵

خوب بسی بود لیک هیچکسی همچو تو

جام مجسم نداشت روح مصور نبود

۶

داشت امیدی رضی کز تو بسی برخورد

لیک میسر نگشت آنچه مقدر نبود

تصاویر و صوت

نظرات