
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۴
۱
نقابی بر افکن ز پی امتحان را
که تا بینی از جان لبالب جهان را
۲
چو در جلوه آیی بدین شوخ و شنگی
برقص اندر آری زمین و زمان را
۳
بروی زمین مهروار ار بخندی
بزیر زمین درکشی آسمان را
۴
من از حسرت رویش از هوش رفتم
خدایا شکیبی تماشاکنان را
۵
به دل زان نداریم یک مو گرانی
که بر سر کشیدیم رطل گران را
۶
بهارت دلا کس ندانست چون شد
بهر حال دریاب فصل خزان را
۷
فراموش کردند از مهربانی
چه افتاد یاران نامهربان را
۸
از آن نام تو بر زبان می نراندم
که میسوخت نام تو کلام و زبان را
۹
رضی این چه شور است در نالهٔ تو
که از هوش بردست پیر و جوان را
تصاویر و صوت

نظرات
مسعود موسی زاده
شیوا منصور