
رودکی
شمارهٔ ۱۱۷ - ای آن که غمگنی
۱
ای آن که غمگنی و سزاواری
وندر نهان سرشک همی باری
۲
از بهر آن کجا ببرم نامش
ترسم ز بخت انده و دشواری
۳
رفت آن که رفت و آمد آنک آمد
بود آن که بود، خیره چه غمداری؟
۴
هموار کرد خواهی گیتی را؟
گیتیست، کی پذیرد همواری
۵
مُستی مکن، که ننگرد او مُستی
زاری مکن، که نشنود او زاری
۶
شو، تا قیامت آید، زاری کن
کی رفته را به زاری باز آری؟
۷
آزار بیش بینی زین گردون
گر تو به هر بهانه بیازاری
۸
گویی گماشتهست بلایی او
بر هر که تو بر او دل بگماری
۹
ابری پدید نی و کسوفی نی
بگرفت ماه و گشت جهان تاری
۱۰
فرمان کنی و یا نکنی، ترسم
بر خویشتن ظفر ندهی باری!
۱۱
تا بشکنی سپاه غمان بر دل
آن به که می بیاری و بگساری
۱۲
اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگمردی و سالاری
تصاویر و صوت

نظرات
امیرحسین
ناشناس
ناشناس
عزیز سمیعی
حمید امامی
سمانه، م
روفیا
دوستدار
حمید رضا
سمانه ، م
روفیا
دوستدار
روفیا
سمانه ، م
یاسان
عباس خوش عمل کاشانی.
افسانه
نجمه برناس
رسول قاِِیدی
مرتضی توکلی
حمیدرضا
علی سهرابی
علی سهرابی
غلامعلی کشانی