رودکی

رودکی

شمارهٔ ۱۲۷

۱

ای بر همه میران جهان یافته شاهی

می خور، که بد اندیش چنان شد که تو خواهی

۲

می خواه، که بدخواه به کام دل تو گشت

وز بخت بد اندیش تو آورد تباهی

۳

شد روزه و تسبیح و تراویح به یک جای

عید آمد و آمد می و معشوق و ملاهی

۴

چون ماه همی جست شب عید همه خلق

من روی تو جستم، که مرا شاهی و ماهی

۵

مه گاه بر افزون بود و گاه به کاهش

دایم تو برافزون بوی و هیچ نکاهی

۶

میری به تو محکم شد و شاهی به تو خرم

بر خیره ندادند ترا میری و شاهی

۷

خورشید روان باشی، چون از بر رخشی

دریای روان باشی، چون از بر گاهی

۸

آن ها که همه میل سوی ملک تو کردند

اینک بنهادند سر از تافته راهی

۹

دام طمع از ماهی در آب فگندند

نه مرد به جای آمد و نه دام و نه ماهی

۱۰

مهتر نشود، گرچه قوی گردد کهتر

گاهی نشود، گرچه هنر دارد، چاهی

تصاویر و صوت

دیوان رودکی سمرقندی (براساس نسخه سعید نفیسی - ی ـ براگینسکی) - رودکی سمرقندی - تصویر ۱۱۳

نظرات

user_image
Sobhansahra
۱۴۰۱/۰۴/۱۵ - ۱۵:۴۲:۳۸
گاه در قافیه‌ی بیت هفتم و ابتدای مصرع دوم بیت آخر به معنای تخت و سریر است. 
user_image
شهرداد
۱۴۰۲/۰۱/۱۹ - ۱۵:۴۸:۲۳
بسیار زیبا....  بیت زیر چگونه باید خوانده شود؟ واژه آخر مصرع نخست: رخشی خورشید روان باشی چون از بر رخشی دریای روان باشی چون از بر گاهی دریای