
رودکی
شمارهٔ ۱۴
۱
آن صحن چمن، که از دم دی
گفتی: دم گرگ یا پلنگ است
۲
اکنون ز بهار مانوی طبع
پرنقش و نگار همچو ژنگ است
۳
بر کشتی عمر تکیه کم کن
کاین نیل نشیمن نهنگ است
نظرات
امین کیخا
رضا
رضا
محمد
بهرام مشهور
پاسخ به محمد عزیز : بنده با عقل ناقص خودم فکر می کنم منظور از دم گرگ زمانی است که گرگها بیرون می آیند به طلب شکار و احتمالاً شبانگاه باشد و منظور از دم پلنگ نیمروز است که پلنگ در پی شکار است . رودکی همانطور که شما خود اشاره کرده اید با زیبایی تمام ، بهار را به نقاشی پر رنگ و راز مانی تشبیه می کند . نیل جاری و خروشان را هم به گذر عمر تشبیه می کند و وقتی می گوید تکیه کم کن منظورش این است که به دنیا چندان دل نبند . اینها چیزهایی است که بنده از این شعر اقتباس کرده ام . اما درباره پابلو نرودا که شاید اینجا اقتضایی نداشته باشد تا سخن از او رود ولی چون سخن آوردی باز می گویم این شاعر و همراه آلنده وقتی می گوید "می توانند همه گلها را بچینند (همه انقلابیون ، همه مردم را نابود کنند) ولی نمی توانند از آمدن بهار (انقلاب) جلوگیری کنند . پیروز باشید
جهن یزداد