رودکی

رودکی

شمارهٔ ۱۴

۱

آن صحن چمن، که از دم دی

گفتی: دم گرگ یا پلنگ است

۲

اکنون ز بهار مانوی طبع

پرنقش و نگار همچو ژنگ است

۳

بر کشتی عمر تکیه کم کن

کاین نیل نشیمن نهنگ است

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ - ۱۶:۴۳:۵۷
نشیم هم همان نشیمن است
user_image
رضا
۱۳۹۵/۰۱/۲۹ - ۰۳:۱۴:۱۰
منظور از "دم "در مصرع اول بیت اول دهان است، لکن" دم" در مصرع دوم دم است.ژنگ : ارژنگ کتاب مانی نقاش
user_image
رضا
۱۳۹۵/۰۱/۲۹ - ۰۳:۵۴:۳۲
رودکی بزرگ، در این شعر به مانند شاعران نوپرداز روزگار ما فضا سازی کرده است،زوال و بی رمقی صحن چمن را ناشی از نفس زمستانی ماه دی به رنگ دم گرگ و پلنگ تشبیه کرده است،در بیت دوم دیگر با ر با آمدن بهار صحن چمن را از وجود رنگهای الوان بهار به رنگ های ارژنگ کتاب مانی نقاش تشبیه کرده است.
user_image
محمد
۱۳۹۶/۱۲/۱۴ - ۱۴:۲۱:۲۰
اگر بپذریم که شعر ظرفی است که چند حوزه مهم را در آمیخته است و لایه ی موسیقی بخش هنری آن اسکلتی است که نماهایی از تصاویر، مفاهیم و صنایع ادبی را بر پایه ای بنا کرده که ویژگی و جایگاش با توجه به چشم انداز مفاهیمی که شاعر آنرا می خواسته به دید خواننده بکشاند، تعیین می شود، در این مورد باید گفت این شعر دارای ریتم شوخ و شنگ و وزنی ساده است و دوری اش از پیچیدگی های ریتمی به اندازه ای است که این اسکلت را مناسب رک بودن گویش و ارایه اندرزی آشکار از یکطرف و در طرف دیگر جلوگیری از تاثیر و درگیری ژرف روان خواننده نسبت به مفاهیم ژرفتر و عبرت آموزی می کند.جدای از اینکه انتخاب این وزن کاستی شمرده شود یا از شناخت و زیرکی شاعر نسبت به ظرفیت موسیقی بر آمده باشد، دو پرسش دارم:منظور از «دم گرگ» و «دم پلنگ» و مناسبتش با « صحن چمن» چیست؟و همینطور منظور از بیت آخر؟نمیدانم تا چه اندازه تفسیرم از بین آخر درست باشد: دارد از واننهادن نیک روزی بر دوش زمان می گوید و با یاری گرفتن از تشبیه و استعاره ی زیبا، اهمیت دم غنیمت شماری را در بهره وری از خوشی گوشزد می کند؛ رود نیل یکی از بزرگترین و شناخته شده ترین رودهایی است که در ادبیات ما بارها از آن یاد شده است گر چه این رود نهنگی ندارد! اما د راینجا تمساحش همسنگ مفهوم غافلگیری سرنوشت و نا پایدار بودن خوشی است و اینکه که چرا نمی شود روی فرصت عمر آسیب پذیر سرمایه گذاری کرد. زیرا در این نیل زیبا وجهان ساری و جاری اتفاقی نا گهان با گزندش به کشتی غفلت زده، عمر را دچار آرواره های پر توان خود می کند. زیبایی دیگر شعردربیت دوم استعاره گرفتن از مانویانی است که هنرشان ریشه های آیینی دارد، بنابر این به بهاری اشاره می کند که جلوه های زیبایی اش جدای از ویژگی های تکوینی زایش نیست. به قول پابلو نرودا: اگر تمام گلها را هم بچینند، هرگز نمی توانند جلوی آمدن بهار را بگیرند. ( نقل به مضمون)و از طرفی با این همانی تلویحی زیبایی طبیعت و زیبایی آثار هنری دستساز بشر، به یکی بودن خواستگاه این دو زیبایی اشاره دارد.
user_image
بهرام مشهور
۱۳۹۸/۰۸/۱۶ - ۱۴:۰۳:۴۱
در
پاسخ به محمد عزیز : بنده با عقل ناقص خودم فکر می کنم منظور از دم گرگ زمانی است که گرگها بیرون می آیند به طلب شکار و احتمالاً شبانگاه باشد و منظور از دم پلنگ نیمروز است که پلنگ در پی شکار است . رودکی همانطور که شما خود اشاره کرده اید با زیبایی تمام ، بهار را به نقاشی پر رنگ و راز مانی تشبیه می کند . نیل جاری و خروشان را هم به گذر عمر تشبیه می کند و وقتی می گوید تکیه کم کن منظورش این است که به دنیا چندان دل نبند . اینها چیزهایی است که بنده از این شعر اقتباس کرده ام . اما درباره پابلو نرودا که شاید اینجا اقتضایی نداشته باشد تا سخن از او رود ولی چون سخن آوردی باز می گویم این شاعر و همراه آلنده وقتی می گوید "می توانند همه گلها را بچینند (همه انقلابیون ، همه مردم را نابود کنند) ولی نمی توانند از آمدن بهار (انقلاب) جلوگیری کنند . پیروز باشید
user_image
جهن یزداد
۱۴۰۰/۱۰/۱۷ - ۲۳:۴۲:۱۵
دم دی چون دم گرگ و پلنگ ناخوش بود و  با امدن بهار ان دم چون ژنگ مانی است