رودکی

رودکی

شمارهٔ ۱۵

۱

به سرای سپنج مهمان را

دل نهادن همیشگی نه رواست

۲

زیر خاک اندرونت باید خفت

گرچه اکنونت خواب بر دیباست

۳

با کسان بودنت چه سود کند؟

که به گور اندرون شدن تنهاست

۴

یار تو زیر خاک مور و مگس

چشم بگشا، ببین: کنون پیداست

۵

آن که زلفین و گیسویت پیراست

گرچه دینار یا درمش بهاست

۶

چون ترا دید زردگونه شده

سرد گردد دلش، نه نابیناست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
فاطمه
۱۳۹۶/۱۰/۰۲ - ۱۲:۴۷:۱۸
در مصراع دوم بیت چهارم به جای <> <> اورده شده به معنای کنیزی که زلفت را می اراسته (پیشگامان شعر فارسی-دکتر محمدرضا ترکی-ص21 )
user_image
زهرا
۱۳۹۹/۰۳/۲۰ - ۱۵:۱۷:۱۴
سلام. معنی دو بیت آخر چی میشه؟
user_image
حسین شنبه‌زاده
۱۳۹۹/۱۱/۲۶ - ۲۱:۳۷:۵۰
در جواب به زهرا:این دو بیت ظاهراً کاملاً اختصاصی و در اشاره به واقعه‌ای سروده شده که ما ازش خبر نداریم. معنی ظاهریش اینه: کسی که موهات رو آرایش می‌کنه، گرچه در عوضِ این کارش پول می‌گیره و شغلش آرایشگریه، اما وقتی چهرهٔ زرد تو رو می‌بینه (در اثر پیری و بیماری)، و بهت کم‌محلی می‌کنه، این کم‌محلیش به این دلیل نیست که چشمش کور شده و تو رو نمی‌بینه، به این دلیله که [از تو] دلسرد شده (و بهت بی‌علاقه شده).یعنی وقتی پیر و زردروی می‌شی، حتی کسی هم که ازت پول می‌گیره که ظاهرت رو آرایش کنه این‌قدر بهت کم‌محلی می‌کنه که فکر می‌کنی کوره و نمی‌بیندِت.
user_image
Sahar Rahimi
۱۴۰۱/۰۸/۱۹ - ۲۳:۰۷:۱۶
آرایه های ادبی شعر چیه ؟