رودکی

رودکی

شمارهٔ ۵۴ - بر رخش «زلف» عاشق است چو من

۱

بر رخش زلف عاشق است چو من

لاجرم همچو منش نیست قرار

۲

من و زلفین او نگونساریم

او چرا بر گل است و من بر خار؟

۳

همچو چشمم توانگر است لبم

آن به لعل، این به لؤلؤ شهوار

۴

تا به خاک اندرت نگرداند

خاک و ماک از تو بر ندارد کار

۵

رگ که با اندشار بنمایی

دل تو خوش کند به خوش گفتار

۶

باد یک چند بر تو پیماید

اندر آتش روا شود بازار

۷

لعل می را ز دُرْجِ خُم برکش

در کدو نیمه کن، به پیش من آر

۸

زن و دخترش گشته مویه کنان

رخ کرده به ناخنان شدکار

تصاویر و صوت

دیوان رودکی سمرقندی (براساس نسخه سعید نفیسی - ی ـ براگینسکی) - رودکی سمرقندی - تصویر ۸۵

نظرات

user_image
۷
۱۳۹۶/۰۶/۰۱ - ۰۲:۱۳:۱۸
تا به خاک اندرت نگرداندخاک و ماک از تو بر ندارد کارخاک و ماک انند تار و مارتال و مالخان و مانخنگ و منگترت و مرتشذرمذرو ...واژگان پیرو
user_image
احمد خرم‌آبادی‌زاد
۱۴۰۳/۰۲/۱۲ - ۰۵:۱۶:۱۳
اگر نگاهی بیندازیم به بیت سوم از غزل شماره 51 ابراهیم شاهدی، یعنی: رو اندش دنیا ز دل خویش برون کن هر کس که چنین کرد بد اندیش ندارد متوجه می‌شویم که احتمالا واژه «اندش» باید به معنی «اندیشه» یا «اندوه» باشد. با این برداشت دوم، واژه «اندشار» در بیت شماره 5 این شعر از رودکی، به معنی «اندوهگسار» خواهد بود. چنین معنایی، با مفهوم کل بیت شماره 5 سازگار است: درد را که به اندوهگسارت بگویی، با حرفهای خوب دلت را خوش می‌کند!
user_image
احمد خرم‌آبادی‌زاد
۱۴۰۳/۰۲/۱۲ - ۰۵:۲۰:۰۴
واژه «دُرْجْ» (با تلفظ dorj)، یعنی صندوقچۀ اشیاء قیمتی (فرهنگ فارسی معین را ببینید).