رودکی

رودکی

شمارهٔ ۶۲ - در مذمت اسب خود

۱

بود اعور و کوسج و لنگ و پس من

نشته برو چون کلاغی بر اعور

تصاویر و صوت

دیوان رودکی سمرقندی (براساس نسخه سعید نفیسی - ی ـ براگینسکی) - رودکی سمرقندی - تصویر ۸۵

نظرات

user_image
سهراب فرسیو
۱۳۹۸/۰۴/۱۶ - ۰۴:۰۲:۴۴
در دهخدا- که به‌آن استناد شده- صورت صحیح شعر این است:نشسته بر او چون کلاغو بر اعور.رودکی (در صفت اسبی بد از یادداشت ایضاً).اَعوَر = دارای یک چشم. هر معنی بدی بر این واژه سوار است، از جمله: هیچکاره از هر چیز. پست از هر چیز. || سست بددل و کندخاطر و افسرده‌دل بی‌خبر که راه راست نرود و توفیق راست‌روی نیابد. ضعیف و ترسو و کُندخاطر که راهنمائی نکند و رهنمائی نپذیرد و خیری در وی نباشد. || راهنمائی که بد رهنمائی کند. || کتاب پوسیده. || سواری که تازیانه ندارد. || مرد بی برادر. || آنکه اعور شده و از حاجت بازمانده و به‌مطلوب خود نرسیده است. || آنکه در سرش تخم شپش باشد...کلاغو [ک َ] (اِ) کلاغ. (یادداشت به‌خط مرحوم دهخدا). در فرهنگ نیامده و گویا لغتی است در کلاغ و شاید در اصل کلاغی بوده باشد. (احوال و اشعار رودکی، ص: 1000)رک. "برنشستن کوسه"، به‌نقل از ابوریحان بیرونی در شیراز، که دیده بود کوسه وارونه بر خری ‌نشسته و کلاغی به‌دست دارد...