
رودکی
شمارهٔ ۹۰
۱
هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان
زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
۲
لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح
دست از کباب دار، که زهرست توامان
۳
با کام خشک و با جگر تفته درگذر
ایدون که در سراسر این سبز گلستان
۴
کافور همچو گل چکد از دوش شاخسار
زیبق چو آب بر جهد از ناف آبدان
نظرات
علی