
سعدی
بخش ۱۹ - گفتار اندر نکوکاری و بدکاری و عاقبت آنها
۱
نکوکار مردم نباشد بدش
نورزد کسی بد که نیک افتدش
۲
شر انگیز هم بر سر شر شود
چو کژدم که با خانه کمتر شود
۳
اگر نفع کس در نهاد تو نیست
چنین گوهر و سنگ خارا یکی است
۴
غلط گفتم ای یار شایسته خوی
که نفع است در آهن و سنگ و روی
۵
چنین آدمی مرده به ننگ را
که بر وی فضیلت بود سنگ را
۶
نه هر آدمی زاده از دد به است
که دد ز آدمی زادهٔ بد به است
۷
به است از دد انسان صاحب خرد
نه انسان که در مردم افتد چو دد
۸
چو انسان نداند به جز خورد و خواب
کدامش فضیلت بود بر دواب؟
۹
سوار نگون بخت بی راهرو
پیاده برد ز او به رفتن گرو
۱۰
کسی دانهٔ نیکمردی نکاشت
کز او خرمن کام دل برنداشت
۱۱
نه هرگز شنیدیم در عمر خویش
که بدمرد را نیکی آمد به پیش
تصاویر و صوت




نظرات
مجید محمدپور
مجید محمدپور
مجید محمدپور
مجید محمدپور
۷
۷
۷
۷