سعدی

سعدی

بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل

۱

یکی را کرم بود و قوت نبود

کفافش به قدر مروت نبود

۲

که سفله خداوند هستی مباد

جوانمرد را تنگدستی مباد

۳

کسی را که همت بلند اوفتد

مرادش کم اندر کمند اوفتد

۴

چو سیلاب ریزان که در کوهسار

نگیرد همی بر بلندی قرار

۵

نه در خورد سرمایه کردی کرم

تنک مایه بودی از این لاجرم

۶

برش تنگدستی دو حرفی نبشت

که ای خوب فرجام نیکو سرشت

۷

یکی دست گیرم به چندین درم

که چندی است تا من به زندان درم

۸

به چشم اندرش قدر چیزی نبود

ولیکن به دستش پشیزی نبود

۹

به خصمان بندی فرستاد مرد

که ای نیکنامان آزاد مرد

۱۰

بدارید چندی کف از دامنش

و گر می‌گریزد ضمان بر منش

۱۱

وز آنجا به زندانی آمد که خیز

وز این شهر تا پای داری گریز

۱۲

چو گنجشک در باز دید از قفس

قرارش نماند اندر آن یک نفس

۱۳

چو باد صبا زآن میان سیر کرد

نه سیری که بادش رسیدی به گرد

۱۴

گرفتند حالی جوانمرد را

که حاصل کن این سیم یا مرد را

۱۵

به بیچارگی راه زندان گرفت

که مرغ از قفس رفته نتوان گرفت

۱۶

شنیدم که در حبس چندی بماند

نه شکوت نوشت و نه فریاد خواند

۱۷

زمانها نیاسود و شبها نخفت

بر او پارسایی گذر کرد و گفت:

۱۸

نپندارمت مال مردم خوری

چه پیش آمدت تا به زندان دری؟

۱۹

بگفت ای جلیس مبارک نفس

نخوردم به حیلتگری مال کس

۲۰

یکی ناتوان دیدم از بند ریش

خلاصش ندیدم به جز بند خویش

۲۱

ندیدم به نزدیک رایم پسند

من آسوده و دیگری پایبند

۲۲

بمرد آخر و نیکنامی ببرد

زهی زندگانی که نامش نمرد

۲۳

تنی زنده دل، خفته در زیر گل

به از عالمی زندهٔ مرده دل

۲۴

دل زنده هرگز نگردد هلاک

تن زنده دل گر بمیرد چه باک؟

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 417
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 71
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 109
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 241
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 242
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 175

نظرات

user_image
انوشه روان
۱۳۹۰/۱۱/۱۵ - ۱۳:۱۴:۵۴
با سلامدر بیت آخر:دل زنده هرگز نگردد هلاکتن زنده دل گر بمیرد چه باک؟به نظر من برای آنکه در درک معنی خللی ایجاد نشود در مصراع دوم، "زنده دل" باید با نیم فاصله نوشته شود. در غیر این صورت ممکن است به شکل" تنِ زنده، دل گر بمیرد چه باک" خوانده شود که کاملا معنی عکس دارد.
user_image
لن ترانی
۱۳۹۲/۰۵/۰۳ - ۰۳:۵۰:۳۰
حذف یکی از شیوه های زیبا کردن کلام است اینجا در بیت دوم انگار یک ان شاالله یا ای کاش یا آرزو میکنم کم است ..
user_image
آرش طوفانی
۱۳۹۳/۰۶/۰۵ - ۰۸:۱۸:۴۸
روحت شاد سعدی که چقدر دل نشین و عمیق سخن می گویی! روحت شاد!بله!تنی زنده دل، خفته در زیر گل/به از عالمی زنده مرده دل!افسوس و صد افسوس که مزاج دهر تبه گشته و روزگار سفله پرور شده است!
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۶/۲۵ - ۰۹:۳۹:۳۱
که سفله خداوند هستی مبادجوانمرد را تنگدستی مباداین بیت در هجونامه منتسب به فردوسی آمده است.(شماره 34 )به سی سال بردم به شهنامه رنجکه شاهم ببخشد بسی تاج و گنجبه پاداش من گنج را در گشادبه من جز بهای فقاعی ندادفقاعی نیرزیدم از گنج شاهاز آن من فقاعی خریدم به راهکه سفله خداوند هستی مبادجوانمرد را تنگدستی مبادسر ناسزایان بر افراشتنوز ایشان امید بهی داشتنسر رشتهٔ خویش گم کردن استبه جیب اندرون مار پروردن استفردوسی » هجونامه (منتسب)
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۶/۲۵ - ۰۹:۵۴:۲۹
به نظر میرسد اگر هم نه همه بلکه شمار زیادی از ابیات هجونامه منتسب به فردوسی ساختگی باشد و از آنجا که به زبان سعدی شباهت دارد دور نیست از روی بوستان سعدی ساخته شده باشد.
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۶/۲۵ - ۱۰:۰۳:۰۴
تنی زنده دل، خفته در زیر گلبه از عالمی زندهٔ مرده دلدل زنده هرگز نگردد هلاکتن زنده دل گر بمیرد چه باک؟این فروغی واقعا پس گردنی نیاز داشته.دل زنده هرگز نگردد هلاکتن مرده دل گر بمیرد چه باک؟
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۶/۲۵ - ۱۰:۱۴:۰۳
شباهت این داستان به داستان روانه شدن فردوسی سوی محمود غزنوی در بخش منتسب(هجونامه) این را میرساند شاید آن هجونامه از روی همین حکایت نسخه پیچی شده است.
user_image
محسن تقویان فر
۱۳۹۸/۰۷/۲۸ - ۰۶:۳۴:۳۵
سلام، شما در کدام چاپ از دیوان فروغی به نسخه ای متفاوت از بیت آخر برخورد کرده اید؟ من دو چاپ از تصحیح فروغی دارم که یکی چاپ1337 تهران است و تفاوتی با بیت آخر سایت گنجور ندارد. " دل زنده هرگز نگردد هلاکتن زنده دل گر بمیرد چه باک" این را می پرسم که بدانم آیا نسخه فروغی چند تصحیح درد یا خیر.سپاسگزارم
user_image
امیرحسین
۱۳۹۸/۰۸/۲۳ - ۰۹:۱۲:۱۸
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد / که کام‌بخشی او را بهانه بی سببی‌ست