سعدی

سعدی

بخش ۲۳ - حکایت

۱

یکی را خری در گل افتاده بود

ز سوداش خون در دل افتاده بود

۲

بیابان و باران و سرما و سیل

فرو هشته ظلمت بر آفاق ذیل

۳

همه شب در این غصه تا بامداد

سقط گفت و نفرین و دشنام داد

۴

نه دشمن برست از زبانش نه دوست

نه سلطان که این بوم و بر زآن اوست

۵

قضا را خداوند آن پهن‌دشت

در آن حال‌ِ منکر بر او بر گذشت

۶

شنید این سخن‌های دور از صواب

نه صبر شنیدن‌، نه روی جواب

۷

ملک شرمگین در حشم بنگریست

که سودای این بر من از بهر چیست؟

۸

یکی گفت شاها به تیغش بزن

که نگذاشت کس را نه دختر نه زن

۹

نگه کرد سلطان عالی محل

خودش در بلا دید و خر در وحل

۱۰

ببخشود بر حال مسکین مرد

فرو خورد خشم سخن‌های سرد

۱۱

زرش داد و اسب و قبا پوستین

چه نیکو بوَد مهر در وقت کین

۱۲

یکی گفتش ای پیر بی‌عقل و هوش

عجب رستی از قتل، گفتا خموش

۱۳

اگر من بنالیدم از درد خویش

وی انعام فرمود در خورد خویش

۱۴

بدی را بدی سهل باشد جزا

اگر مردی أَحسِن إلی مَن أساء

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 430
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 91
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 131
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 193

نظرات

user_image
Rasool
۱۳۹۷/۰۶/۰۸ - ۱۲:۵۹:۵۵
دوستان سلام..سودا در اینجا معنی غم و اندوه میده؟
user_image
محسن
۱۳۹۷/۰۶/۲۸ - ۰۲:۵۴:۴۷
"سودا" در اینجا یعنی: تندخویی، تندمزاجی، عصبیت
user_image
kamran balani
۱۳۹۸/۰۴/۱۹ - ۱۳:۴۳:۳۶
در بیت آخر اگر مردی احسن الی من اسا اگر به جای من از ما استفاده گردد ریتم و آهنگ شعر زیباتر به نظر میاد کما اینکه در برخی نسخه ها هم ما اسا آورده شده. البته استاد فروغی من اسا رو ترجیح دادن