سعدی

سعدی

بخش ۲۷ - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی

۱

یکی زهرهٔ خرج کردن نداشت

زرش بود و یارای خوردن نداشت

۲

نه خوردی، که خاطر بر آسایدش

نه دادی، که فردا بکار آیدش

۳

شب و روز در بند زر بود و سیم

زر و سیم در بند مرد لئیم

۴

بدانست روزی پسر در کمین

که ممسک کجا کرد زر در زمین

۵

ز خاکش بر آورد و بر باد داد

شنیدم که سنگی در آن جا نهاد

۶

جوانمرد را زر بقایی نکرد

به یک دستش آمد، به دیگر بخورد

۷

کز این کم زنی بود ناپاکرو

کلاهش به بازار و میزر گرو

۸

نهاده پدر چنگ در نای خویش

پسر چنگی و نایی آورده پیش

۹

پدر زار و گریان همه شب نخفت

پسر بامدادان بخندید و گفت

۱۰

زر از بهر خوردن بود ای پدر

ز بهر نهادن چه سنگ و چه زر

۱۱

زر از سنگ خارا برون آورند

که با دوستان و عزیزان خورند

۱۲

زر اندر کف مرد دنیاپرست

هنوز ای برادر به سنگ اندرست

۱۳

چو در زندگانی بدی با عیال

گرت مرگ خواهند، از ایشان منال

۱۴

چو خشم آری آن گه خورند از تو سیر

که از بام پنجه گز افتی به زیر

۱۵

بخیل توانگر به دینار و سیم

طلسمی است بالای گنجی مقیم

۱۶

از آن سالها می‌بماند زرش

که لرزد طلسمی چنین بر سرش

۱۷

به سنگ اجل ناگهش بشکنند

به اسودگی گنج قسمت کنند

۱۸

پس از بردن و گرد کردن چو مور

بخور پیش از آن که‌ت خورد کرم گور

۱۹

سخنهای سعدی مثال است و پند

به کار آیدت گر شوی کار بند

۲۰

دریغ است از این روی برتافتن

کز این روی دولت توان یافتن

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 434
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 94
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 134
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 199

نظرات

user_image
سعید
۱۳۹۱/۰۱/۳۰ - ۰۳:۵۱:۵۳
رابطه بین ایجاد نقدینگی ومصرف آن ونحوه مصرف(جاری وسرمایه ای)هنری است بزرگ که کار هر کسی نیست.
user_image
جاری
۱۳۹۲/۰۴/۰۲ - ۱۵:۲۶:۰۷
در متن کلیات سعدی باهتمام محمد علی فروغی، این مصراع (چو چشمار و آنگه خورند از تو سیر) بگونه زیر آمده است: چو خشم آری آنگه خورند از تو سیر.با توجه به انکه چشمار معنی معینی ندارد، «خشم آری» درست تر بنظر می رسد.
user_image
مصطفی فرحانی
۱۳۹۴/۰۸/۲۴ - ۱۴:۵۱:۱۹
"و" قبل از آنگه مربوط به کلمه قبل است، "چشمارو" کلمه معنی داری است. در گذشته مردم برای دفع بلا و شر از خود و محصولات کشاورزی کوزه ای را در نظر می گرفتند که در آن سکه می انداختند. معمولا روی کوزه چهره ای نقاشی می کردند که به همین دلیل "چشمارو" نامگذاری شده است. در آخرین چهارشنبه سال چشمارو ها را از پشت بام به کوچه می انداختند تا پس از شکسته شدن کوزه رهگذران از سکه های داخل آن بردارند.
user_image
نریمان
۱۳۹۶/۰۱/۲۴ - ۱۹:۲۵:۳۴
میزر به معنیی دستار. میزر گرو در قرون گذشته بار تصغیر و توهین داشته است و برداشت بدی از این واژه در ذهن ایجاد می کرده است.
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۱/۲۲ - ۱۵:۱۰:۵۴
بیت هشتم:پدر خسیس نالان گلوی خود را چنگ میزد و گل پسر شنگول چنگزن و نیزن را آورده بود.
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۱/۲۲ - ۱۵:۲۲:۰۷
بیت چهاردهم:چو چشمارو آنگه خورند از تو سیرکه از بام پنجه گز افتی به زیرزمانی حلوای چشماروی تو را سیر نوش جان کنند که از بام پنجاه گزی به پایین پرت شویچشمارو:حلوای بلاگردان
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۱/۲۲ - ۱۵:۴۵:۳۲
پنجه گز نمادین است یعنی بس دراز و بلند.در حکایت ششم از باب چهارم که دست آخر آشکار میشود قهرمان آن خود سعدی است آورده: به دست و زبان منع کردش که دورمنه بر سرم پای بند غرورکه فردا شود بر کهن میزرانبه دستار پنجه گزم سر گران
user_image
مرتضی
۱۳۹۷/۰۵/۱۶ - ۲۳:۳۵:۴۷
درخصوص چشمار که دوست عزیز فرمودند معنی ندارد بنظر توهین به ساحت جناب سعدی می باشد معروضم که چشمار به معنی چشم فرو بستن است و در این شعر به معنی مردن و در بعضی مواقع به معنی چشم روی هم گذاشتن هم استفاده می شود.
user_image
مهدی
۱۳۹۸/۱۱/۱۱ - ۰۸:۱۶:۵۱
کسی که سعر رو میخونه شعر رو خیلی به میکروفون چسبیده و بد کیفیت شده.لطفا صوت جایگزین بگذارید
user_image
داود
۱۳۹۹/۰۲/۲۴ - ۰۴:۵۹:۴۸
باسلام در گذشته دستار بعضی از فقها بلند بوده که نشان از دانش بالای شخص فقیه داشته که تا پنجاه گز (25 متر )بلندی دستار بوده است.در زمان ما طول دستار حداقل 2وحداکثر 8 متر است.
user_image
Parsa Zarei
۱۴۰۰/۰۷/۱۹ - ۱۴:۳۳:۱۲
معمولا از اشتباهات رایج مصححان در تصحیح متن ، اینه  که وقتی معنای ضبط پیچیده رو نمیدونن، ضبط ساده تر رو جایگزین میکنن و این دقیقا نشون میده چرا یحتمل ضبط اشتباهه! در خصوص بیت شماره ۱۴ ، ضبط صحیح « چشمارو » است ، به چندین دلیل ، یکی اینکه « چو خشم آری » به موضوع حکایت بی ربطه ، حکایت به معنای راستین ، به منظور رد خساست و نکوهش اون گفته شده و ربطی به بردباری نداره ،دوم اینکه همون‌طور که گفتم ، همین « سادگی » در ضبط ، از عوامل هشدار دهنده است که چرا به احتمال زیاد مصحح به دلیل کمبود اطلاعات تصمیم گرفته دست به تغییر بیت یا انتخاب نسخه های دیگه بزنه ،در صورتی که اگر با تحقیق و غیر عوامانه بررسی کنیم ، میشه فهمید که « چشمارو » معنای بسیار مرتبطی به « بام پنجه گز » و « از بام پرت شدن » _که در بیت دوم موجوده_داره . چرا که بر اساس فرهنگ معین : چشمارو= کوزه‌ای که در آن پول بریزند و به منظور دفع چشم‌زخم آن را از فراز بام میان کوچه اندازند که بشکند و مردم پول‌های آن را ببرند: ◻︎ چوچشمارو آنگه خورند از تو سیر / که از بام پنجه‌گز افتی به ‌زیر (سعدی۱: ۹۶) ضبط دکتر مرحوم یوسفی و استاد ناصح ( به همکاری استاد خطیب رهبر ) هم همین « چشمارو » است   
user_image
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)
۱۴۰۲/۰۱/۰۴ - ۱۲:۱۵:۳۹
لطفا دوستان بیت زیر را معنی کرده و ارتباط معنایی با داستان را تبیین کنید: کز این کم زنی بود ناپاک رو / کلاهش به بازار و میزر گِرو