سعدی

سعدی

بخش ۶ - حکایت ممسک و فرزند ناخلف

۱

یکی رفت و دینار از او صد هزار

خلف برد صاحبدلی هوشیار

۲

نه چون ممسکان دست بر زر گرفت

چو آزادگان دست از او بر گرفت

۳

ز درویش خالی نبودی درش

مسافر به مهمانسرای اندرش

۴

دل خویش و بیگانه خرسند کرد

نه همچون پدر سیم و زر بند کرد

۵

ملامت‌کنی گفتش: ای باددست‌‌‌!

به یک‌ره پریشان مکن هر‌چه هست

۶

به سالی توان خرمن اندوختن

به یک دم نه مَردی بوَد سوختن

۷

چو در تنگدستی نداری شکیب

نگه‌دار وقت فراخی حسیب

۸

به دختر چه خوش گفت بانوی ده

که روز نوا برگ سختی بنه

۹

همه‌وقت بر دار مَشک و سبوی

که پیوسته در ده روان نیست جوی

۱۰

به دنیا توان آخرت یافتن

به زر پنجه شیر بر تافتن

۱۱

به یک بار بر دوستان زر مپاش

وز آسیب دشمن به اندیشه باش

۱۲

اگر تنگدستی مرو پیش یار

وگر سیم داری بیا و بیار

۱۳

اگر روی بر خاک پایش نهی

جوابت نگوید به دست تهی

۱۴

خداوند زر بر کنَد چشمِ دیو

به دام آوَرَد صخر جنی به ریو

۱۵

تهی‌دست در خوبرویان مپیچ

که بی‌سیم مردم نیرزند هیچ

۱۶

به دست تهی بر نیاید امید

به زر برکنی چشم دیو سپید

۱۷

وگر هرچه یابی به کف بر نهی

کفت وقت حاجت بماند تهی

۱۸

گدایان به سعی تو هرگز قوی

نگردند، ترسم تو لاغر شوی

۱۹

چو منّاع خیر این حکایت بگفت

ز غیرت جوانمرد را رگ نخفت

۲۰

پراکنده‌دل گشت از آن عیب‌جوی

بر آشفت و گفت ای پراکنده‌گوی

۲۱

مرا دستگاهی که پیرامن است

پدر گفت میراث جد من است

۲۲

نه ایشان به خست نگه داشتند‌؟

به حسرت بمردند و بگذاشتند؟

۲۳

به دستم نیفتاد مال پدر

که بعد از من افتد به دست پسر

۲۴

همان به که امروز مردم خورند

که فردا پس از من به یغما برند

۲۵

خور و پوش و بخشای و راحت رسان

نگه می چه داری ز بهر کسان؟

۲۶

برند از جهان با خود اصحاب رای

فرومایه ماند به حسرت بجای

۲۷

زر و نعمت اکنون بده کآنِ توست

که بعد از تو بیرون ز فرمان توست

۲۸

به دنیا توانی که عقبی خری

بخر، جانِ من، ور نه حسرت بَری

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 413
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 185
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 103
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 168

نظرات

user_image
Omid
۱۳۹۱/۱۰/۲۲ - ۱۴:۱۹:۵۱
بیت " به دست تهی بر نیاید امید " درج شده است. بیت " ز دست تهی بر نیاید امید" بهتر بنظر میرسد.
user_image
ندا
۱۳۹۴/۰۸/۲۳ - ۱۱:۴۷:۲۹
در تصحیح غلامحسین یوسفی به دست تهی برنیاید امید نوشته شده است
user_image
حسین
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ - ۲۱:۰۱:۳۹
بیت هفتم تنگدستی درسته نه دست تنگیهمه وقت پُر دار مشک و سبوی، بیت نهم، مشک و سبو قاعدتا باید پر باشه نه بردارن همه وقتکه بی سیم مردم نیرزند به هیچ، نه بی هیچ، ییت 13به حسرت بگذاشتند به جای بمردند،بیت 21
user_image
تیرداد
۱۴۰۰/۰۴/۲۴ - ۰۱:۵۱:۲۹
نام درج شده برای این حکایت در سایت محترم گنجور، با مفهوم و گفته های این حکایت، به خصوص در بیت اول که به وضوح وارث را فرزند خلف بیان کرده است، در تناقض می باشد و ممکن است موجب گمراهی شود.
user_image
حسین hosein.znl۱۱۰@gmail.com
۱۴۰۰/۰۹/۲۰ - ۰۲:۱۸:۳۸
معنای بیت 14 کسی میدونه؟
user_image
الیوت الدرسون
۱۴۰۱/۰۴/۱۴ - ۰۷:۱۹:۴۱
این حکایت به نوعی عجیب است به این گونه که گفته های  شخص ملامت کن درست و منطقی به نظر میرسد میگوید همه دارایی پدر را بزل و بخشش نکن و اندازه نگه دار که همه درویشان با بخشش تو دارا نمیشوند  ولی حکایت طرفداری پسر را کرده از این گذشته در  عنوان حکایت نوشته شده فرزند ناخلف در حالی که پایان حکایت نتیجه گیری شیخ اجل به این گونه شده که فرزند بسیار هم خلف بوده
user_image
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)
۱۴۰۱/۱۲/۲۲ - ۱۴:۲۸:۱۴
۱۰۰ هزار دینار معادل ۵۵ هزار سکه تمام بهار آزادی بوده است.  اگر هر سکه تمام بهار آزادی را معادل ۴۵۰ دلار آمریکا بگیریم معادل ۲۵ میلیون دلار نقد به این پسرِ ناخلف رسیده بوده!
user_image
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)
۱۴۰۱/۱۲/۲۲ - ۱۴:۵۰:۲۷
اگر تنگدستی مَرو پیشِ یار /وگر سیم داری بیا و بیار وگر روی بر خاکِ پایش نِهی /جوابت نگوید بدستِ تهی تهیدست در خوبرویان مپیچ /که بی سیم مردم نیرزد به هیچ   عینا به تجربه ثابت شد!