سعدی

سعدی

بخش ۸ - حکایت

۱

شنیدم که پیری به راه حجاز

به هر خطوه کردی دو رکعت نماز

۲

چنان گرم رو در طریق خدای

که خار مغیلان نکندی ز پای

۳

به آخر ز وسواس خاطر پریش

پسند آمدش در نظر کار خویش

۴

به تلبیس ابلیس در چاه رفت

که نتوان از این خوب تر راه رفت

۵

گرش رحمت حق نه دریافتی

غرورش سر از جاده برتافتی

۶

یکی هاتف از غیبش آواز داد

که ای نیکبخت مبارک نهاد

۷

مپندار اگر طاعتی کرده‌ای

که نزلی بدین حضرت آورده‌ای

۸

به احسانی آسوده کردن دلی

به از الف رکعت به هر منزلی

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 416
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 107
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 173

نظرات

user_image
مینا
۱۳۹۲/۰۲/۱۶ - ۰۷:۰۲:۴۵
خطوه به معنی قدم و گام است و گویامعیاری برای سنجش واحد طول
user_image
مینا
۱۳۹۲/۰۲/۱۶ - ۰۷:۱۵:۴۹
تافت درفش معنی میدهد و نور ونور هم رون بوده در اصل ولون و سو که همه فارسی هستند که البته زیبایی تفسیرهمه اینها با نگارش و توضیحات زیبای جناب کیخا صد چندان خواهد شد
user_image
مینا
۱۳۹۲/۰۲/۱۶ - ۰۷:۲۳:۴۹
درخش
user_image
مینا
۱۳۹۲/۰۲/۱۶ - ۰۷:۴۲:۴۶
البته منظور از برتافتن در اینجا پیچیدن و گردیدن است