
سعدی
بخش ۱۰ - حکایت
۱
یکی در نشابور دانی چه گفت
چو فرزندش از فرض خفتن بخفت؟
۲
توقع مدار ای پسر گر کسی
که بی سعی هرگز به جایی رسی
۳
سمیلان چو می بر نگیرد قدم
وجودی است بی منفعت چون عدم
۴
طمع دار سود و بترس از زیان
که بی بهره باشند فارغ زیان
تصاویر و صوت


نظرات
ز
الف رسته
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)