سعدی

سعدی

بخش ۱۱ - حکایت در صبر بر جفای آن که از او صبر نتوان کرد

۱

شکایت کند نوعروسی جوان

به پیری ز داماد نامهربان

۲

که مپسند چندین که با این پسر

به تلخی رود روزگارم به سر

۳

کسانی که با ما در این منزلند

نبینم که چون من پریشان دلند

۴

زن و مرد با هم چنان دوستند

که گویی دو مغز و یکی پوستند

۵

ندیدم در این مدت از شوی من

که باری بخندید در روی من

۶

شنید این سخن پیر فرخنده فال

سخندان بود مرد دیرینه سال

۷

یکی پاسخش داد شیرین و خوش

که گر خوبروی است بارش بکش

۸

دریغ است روی از کسی تافتن

که دیگر نشاید چنو یافتن

۹

چرا سر کشی زان که گر سر کشد

به حرف وجودت قلم در کشد؟

۱۰

یکم روز بر بنده‌ای دل بسوخت

که می‌گفت و فرماندهش می‌فروخت

۱۱

تو را بنده از من به افتد بسی

مرا چون تو دیگر نیفتد کسی

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 449
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 116
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 154
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 220

نظرات

user_image
عبدی
۱۳۹۳/۰۱/۱۹ - ۱۴:۱۸:۳۱
سه بیت آخر پیر دانا به عروس معترض می گوید :چرا تمرد و سرکشی با شوهرت می کنی که اگر او هم سرکش شود تو را از زندگی خود خط می زند ولی او این کار را نکرده است .در بیت یکم .... استاد سعدی اینگونه ادامه می دهد که یک روز من بر ای غلامی یا برده ای دلم سوخت در حالی که اربابش اورا می فروخت و آن غلام می گفت :بیت آخر : (ای ارباب ) برای تو بنده ای ازمن بهتر هم یافت می شود اما بهتر از تو برای من اربابی یافت نشود .نتیجه : جناب عروس ! شوی تو مزایای خوبی هم دارد و بهتر ازتو هم نصیب او می شود ولی تو با از دست دادن او آیا از اوبهتر نصیبت می شود .
user_image
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)
۱۴۰۱/۱۱/۱۹ - ۰۸:۲۴:۳۰
بیت ۷  و ۸ اشاره به این دارد که داماد خوشتیپ و عروس خیلی قیافه ای ندارد و چون پیر هر دو را دیده و می شناسد به عروس توصیه می کند دو دستی شوهرت رو بچسب که بهتر از این گیرت نمیاد و هر آن زنانِ دیگر شوهرت رو رو هوا می زنند! بیت ۹ هم به این ظاهرا اشاره می کند که مرد پولدار بوده و زن کاملا وابسته به وجود و درآمد شوهر بوده و هیچ استقلال مالی نداشته است. خلاصه در یک کلام بدین اشاره می کند که افتادی تویِ ظرف عسل دیگه این ادا و اطوار زیادی است