
سعدی
بخش ۲ - تقریر عشق مجازی و قوت آن
۱
تو را عشقِ همچون خودی ز آب و گل
رباید همی صبر و آرام دل
۲
به بیداریش فتنه بر خَد و خال
به خواب اندرش پای بند خیال
۳
به صدقش چنان سر نهی در قدم
که بینی جهان با وجودش عدم
۴
چو در چشم شاهد نیاید زرت
زر و خاک یکسان نماید برت
۵
دگر با کست بر نیاید نفس
که با او نماند دگر، جایِ کس
۶
تو گویی به چشم اندرش منزل است
وگر دیده بر هم نهی، در دل است
۷
نه اندیشه از کس که رسوا شوی
نه قوت که یک دم شکیبا شوی
۸
گرت جان بخواهد، به لب بر نهی
ورت تیغ بر سر نهد، سر نهی
تصاویر و صوت




نظرات
امین
khaste
حمیدرضا
لیرا
جلال بصیری
رامین
افسانه چراغی
افسانه چراغی
محسن کرباسچی
میثم کریمی
پاسخ لیرا باید بگم که ایشون دارن از دلباختگی زمینی سخن میفرمایند و میفرمایند که تو را عشق کسی که دقیقا مثل خودت از آب و گل ساخته شده ... و اشاره به آدم داره که از خاک آفریده شده