سعدی

سعدی

بخش ۶ - حکایت در معنی غلبه وجد و سلطنت عشق

۱

یکی شاهدی در سمرقند داشت

که گفتی به جای سمر قند داشت

۲

جمالی گرو برده از آفتاب

ز شوخیش بنیاد تقوی خراب

۳

تعالی الله از حسن تا غایتی

که پنداری از رحمت است آیتی

۴

همی رفتی و دیده‌ها در پیش

دل دوستان کرده جان برخیش

۵

نظر کردی این دوست در وی نهفت

نگه کرد باری به تندی و گفت

۶

که ای خیره سر چند پویی پیم

ندانی که من مرغ دامت نیم؟

۷

گرت بار دیگر ببینم به تیغ

چو دشمن ببرم سرت بی دریغ

۸

کسی گفتش اکنون سر خویش گیر

از این سهل تر مطلبی پیش گیر

۹

نپندارم این کام حاصل کنی

مبادا که جان در سر دل کنی

۱۰

چو مفتون صادق ملامت شنید

بدرد از درون ناله‌ای برکشید

۱۱

که بگذار تا زخم تیغ هلاک

بغلطاندم لاشه در خون و خاک

۱۲

مگر پیش دشمن بگویند و دوست

که این کشته دست و شمشیر اوست

۱۳

نمی‌بینم از خاک کویش گریز

به بیداد گو آبرویم بریز

۱۴

مرا توبه فرمایی ای خودپرست

تو را توبه زین گفت اولی ترست

۱۵

ببخشای بر من که هرچ او کند

وگر قصد خون است نیکو کند

۱۶

بسوزاندم هر شبی آتشش

سحر زنده گردم به بوی خوشش

۱۷

اگر میرم امروز در کوی دوست

قیامت زنم خیمه پهلوی دوست

۱۸

مده تا توانی در این جنگ پشت

که زنده‌ست سعدی که عشقش بکشت

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 445
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 111
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 149
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 215

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۵/۰۹ - ۲۰:۱۱:۲۶
بجای مطلب می شود سخن را به کار برد
user_image
احسان
۱۳۹۳/۰۲/۱۰ - ۲۳:۵۹:۳۴
سلامبجای "بر خیش" با ید نوشته شود برخیش، برخی بمعنی فدائی میباشد.
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۷/۲۹ - ۱۰:۱۴:۰۶
بسوزاندم هر شبی آتششسحر زنده گردم به بوی خوششاگر میرم امروز در کوی دوستقیامت زنم خیمه پهلوی دوستپیشکش کسانی که هر جا دیندند واژه[دوست] بکار رفته هپروت بافی میکنند.دوست=شاهد سمرقندییکی شاهدی در سمرقند داشتکه گفتی بجای سمر قند داشت
user_image
اردشیر
۱۳۹۶/۰۱/۲۷ - ۰۸:۳۵:۴۸
جناب سون، بسیار زیبا فرمودید و گویی سخن از زبان و دل ما می گویی.احسان عزیز به طنز عرض میکنم : همانگونه که بین "با" و "ید" شما در نوشتن "باید" فاصله افتاده است بین "بر" و "خیش" هم در زمان تایپ فاصله ای سهو افتاده است، وگرنه نویسندگان و غالب خوانندگان سعدی گمان میبرم که معنای "برخی" را بدانند.
user_image
عباس خسروی
۱۳۹۹/۱۲/۱۴ - ۰۷:۳۶:۵۴
درودتان باد.به گمانم برخیش بااملای صحیح برخویش باشد که ازبربعلاوه ی خوی بروزن می به معنای عرق باشدبعلاوه ی شین انتهای آن که ضمیراست.
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۱۲/۱۴ - ۱۳:۵۹:۵۴
گرامی احسان همی رفتی و دیده‌ها در پیشدل دوستان کرده جان برخیشدرست گفتیامروزه ” برخیش “ را ”برخی اش“ می نویسند به مانای فدایی اش از فحوای بیت نیز چنین برداشت می شود
user_image
رامین کبیری
۱۴۰۰/۰۱/۲۰ - ۱۶:۰۷:۰۸
ظاهرا دوستانیکه خوانش صوتی شون در این تارنما گذارده میشه راهنمایی نمیشن ازطرف گردانندگان...بیت دوتا مانده ب اخر:قافیه "خوشش" نوشته میشه ولی به فتح اول "خشش" خوانده میشه تا با قافیه مصرع قبلش تراز شه ازنظر اوایی
user_image
رامین کبیری
۱۴۰۰/۰۱/۲۰ - ۱۶:۲۷:۱۱
لابد در مصرع دوم بیت اول باید ثمر بجای سمر باشه تا معنی دار بشه. یعنی بجای میوه ،قند میداد. میوه که خیلی شیرین باشه میگن شیرینه مثل قند.