سعدی

سعدی

بخش ۲۱ - حکایتِ لقمانِ حکیم

۱

شنیدم که لقمان سیه‌فام بود

نه تن‌پرور و نازک‌اندام بود

۲

یکی بندهٔ خویش پنداشتش

زبون دید و در کارِ گل داشتش

۳

جفا دید و با جور و قهرش بساخت

به سالی سَرایی ز بهرش بساخت

۴

چو پیش آمدش بندهٔ رفته باز

ز لقمانش آمد نهیبی فراز

۵

به پایش در‌افتاد و پوزش نمود

بخندید لقمان که پوزش چه سود؟

۶

به سالی ز جورت جگر خون کنم

به یک ساعت از دل به در چون کنم؟

۷

ولی هم ببخشایم ای نیک‌مرد

که سود تو ما را زیانی نکرد

۸

تو آباد کردی شبستانِ خویش

مرا حکمت و معرفت گشت بیش

۹

غلامی است در خیلم ای نیک‌بخت

که فرمایمش وقت‌ها کارِ سخت

۱۰

دگر ره نیازارمش سخت، دل

چو یاد آیدم سختیِ کارِ گل

۱۱

هر آن کس که جورِ بزرگان نبُرد

نسوزد دلش بر ضعیفانِ خُرد

۱۲

گر از حاکمان سختت آید سخُن

تو بر زیردستان درشتی مکُن

۱۳

نکو گفت بهرام‌شه با وزیر

که دشوار با زیردستان مگیر

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 486
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 213
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 209
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 271

نظرات

user_image
غلامرضا امامی
۱۳۹۸/۰۸/۱۱ - ۱۰:۲۴:۴۶
در مصرع نخست بیت 4 آمده است: "چو پیش آمدش بندهٔ رفته باز" لطفا بزرگواری راجع به این مصرع توضیح دهد. سپاس
user_image
محسن رضایی
۱۳۹۸/۰۸/۲۴ - ۰۶:۲۲:۱۹
درود،معنی این مصرع میشود:هنگامی که دوباره پیشش برگشت یا آمد بنده یا غلام خودش که به هر دلیلی او را ترک بود.
user_image
محمد حسن صالحی
۱۳۹۹/۰۵/۱۴ - ۱۳:۵۵:۴۷
یکی از نکات قابل توجه در این شعر قافیه بیت زیز است، گر از حاکمان سختت آید سخن / توبر زیر دستان درشتی مکندو واژه سخن و مکن قافیه هستند که به ظاهر اشتباه به نظر می رسد ولی با تلفظ قدیم و صحیح سخن با فتح س و ضمه خ کاملا هم آهنک با مکن میشود.
user_image
Gholam Balouch
۱۴۰۰/۰۸/۲۰ - ۱۷:۰۱:۱۹
در بیت اول مصرع دوم که می گوید : نه تن پرور ونازک اندام بود. آیا معنی اش اینه که لقمان جسه کوچک ولاغری داشته؟ اگر بله پس چگونه او را به کار گل که بسیار سخت است واداشته اند؟