
سعدی
بخش ۲۷ - حکایت
۱
یکی خوبکردارِ خوشخوی بود
که بدسیرتان را نکوگوی بود
۲
به خوابش کسی دید چون درگذشت
که باری حکایت کن از سرگذشت
۳
دهانی به خنده چو گُل باز کرد
چو بلبل به صوتی خوش آغاز کرد
۴
که بر من نکردند سختی بسی
که من سخت نگرفتمی بر کسی
تصاویر و صوت




نظرات
Gholam Balouch