سعدی

سعدی

بخش ۱۲ - مثل

۱

شتر بچه با مادر خویش گفت:

«پس از رفتن، آخر زمانی بخفت»

۲

بگفت «ار به دست من استی مهار

ندیدی کسم بارکش در قطار»

۳

قضا کشتی آنجا که خواهد بَرَد

وگر ناخدا جامه بر تن درد

۴

مکن سعدیا دیده بر دست کس

که بخشنده پروردگار است و بس

۵

اگر حق پرستی ز درها بَسَت

که گر وی بِرانَد نخوانَد کسَت

۶

گر او تاجدارت کند سر بر آر

وگر نه سرِ ناامیدی بخار

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 501
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 234
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 231
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 292

نظرات

user_image
محسن میثمی
۱۳۹۱/۱۱/۲۸ - ۱۵:۱۲:۱۹
در مقایسه سبک گفتاری سعدی و فردوسی گفته اند که در کلام حماسی بوستان سعدی وجه تعلیمی بر حماسی چیره است و در کلام فردوسی برعکس اولویت با حماسه گویی است و گفته اند اگر بیت خدا (قضا) کشتی آن جا که خواهد بردوگر ناخدا جامه بر تن درد را فردوسی می گفت اینگونه می شد:رود کشتی آنجا که خواهد خدایوگر جامه برتن درد ناخدای
user_image
حامد
۱۳۹۳/۰۴/۲۳ - ۱۴:۰۶:۰۶
سلاماین مضمون رو این طوری هم میشه گفت:بر تن بدرد دو جامه گر ناوخدایآن جا که بخواهدش، برد ناو، خدای
user_image
اصغر افشاری
۱۳۹۴/۰۱/۲۴ - ۰۲:۴۱:۵۴
با سلام حامد جان از نظر معنی و وزن ایراد دارد.در باره نوشته آقای میثمیرود کشتی آنجا که خواهد خدایوگر جامه برتن درد ناخدای فعل رود علاوه بر این که با سیاق بیت سعدی درست نیست و باید «برد» باشد از نظر معنی نیز فاقد بار حماسی است زیرا د رحماسه سخن از عمل و فعل توسط فاعل است. که این معنی در فعل «رود » به خوبی «برد » القا نمی شود .
user_image
مجتبی
۱۳۹۴/۰۲/۰۱ - ۱۵:۵۷:۱۳
باسلام البته درستش اینه برد آنجا که کشتی خواهد خداوگر جامه برتن دردناخدا نه یکه کلمه زیاد شده نه یک کلمه کم شده
user_image
محمد
۱۳۹۴/۰۷/۲۳ - ۱۸:۰۶:۵۶
سلام دوستانمن اون بیت رو اینجوری هم شنیدمخدا کشتی انجا که خواهد برداگر ناخدا جامه بر خویشتن بردردو میگن اگه فردوسی این بیت رو میگقت اینجوری بود چرا که به این صورت خدا در اول جمله قرار میگیرهممنون از همه دوستان و سروران
user_image
بی سواد
۱۳۹۴/۰۷/۲۳ - ۱۸:۳۴:۱۵
بی هیچ تردیدی قضا در این بیت نادرست و خدا درست است از دید کلامی خدا و ناخدا در دو مصرع، از باب معنایی که همه از خداوند و مشیت او سخن میگوید و نه از قضا و قدر، مگر که مراد از قضا پروردگار باشدکه دور مینماید. اما ناو خدا که خداوند کشتی است ، صاحب تام الاختیار در دریا و همین وآژه است که به دلیل کثرتاستعمال و خوش آوایی نا خدا شده است.
user_image
نستوه
۱۳۹۶/۱۲/۲۳ - ۱۴:۵۶:۵۴
اگر افسانۀ خواب سعدی که فردوسی را در خواب دید که اگر من جای تو بودم، بیت تو را به این شکل می سرودم:برد کشتی آن جا که خواهد خدا(ی)وگر جامه بر تن درد ناخدا(ی)درست بوده باشد که نیست، بیت منتسب به فردوسی زیباست. زیرا نه تنها کلماتِ بیت سعدی بدون هیچ تغییر در آن آمده اند و وزن هر دو بیت فعولن فعولن فعولن فعل است، کلمات فقط جا به جا شده اند.اوّلین واژۀ مصرع نخست سعدی در تمام نسخه های خطّیِ مورد استفادۀ دکتر یوسفی در تصحیح بوستان سعدی، «قضا»ست نه خدا. ذوق ایرانیان خدا را به جای قضا ترجیح داده است.ناگفته نماند که دکتر مهدی حمیدی شیرازی بیت سعدی را با تغییراتی اندک و با تغییر دادن رکن های فعولن به فاعلاتن و فعل به فاعلن (تبدیل بحر متقارب به بحر رمل) به شکل زیر درآورده است:ناخدا گر جامه را بر تن دردهر کجا خواهد خدا، کشتی برد
user_image
نستوه
۱۳۹۶/۱۲/۲۳ - ۱۵:۱۰:۰۷
البته دکتر حمیدی شیرازی مصرعهای سعدی و مصراعهای منتسب به فردوسی را جا به جا کرده است.اگر من جای دکتر حمیدی شیرازی بودم، بدون جا به جا کردن مصرعهای سعدی و فردوسی، بیت زیر را می سرودم:جامه را بر تن دَرَد گر ناخداهر کجا خواهد برد کشتی خدابد نیست رکن آخر مصرعها را برای تبدیل کردن دو رکن محذوف به دو رکن مقصور مختصر تغییر داد؛ یعنی به جای ناخدا، ناخدای آورد و به جای خدا، خدای.بیتِ من هر چند کمی تا قسمتی به قول ظریفان و طنازان «لایَتَچَسبک» !!! است، ولی خودمونیم بد از آب در نیامده است!!!
user_image
علی
۱۳۹۶/۱۲/۲۵ - ۲۲:۰۱:۴۵
اگر ناخدا جامه بر تن دردخدا کشتی آنجا که خواهد برد
user_image
واحد
۱۳۹۹/۰۷/۱۱ - ۲۰:۲۶:۱۷
حالا همه ادیب شدند و سعدی شیرین سخن رو به نقد میکشند. کی ما میخوایم یاد بگیریم کجا مصرف کننده باشیم و کجا تولید کننده. منظورم نظر دادن نیست هر کسی میتونه بگه به نظر من... اما متاسفانه در حاشیه ها زیادند کسایی که ابراز فضلهای عجیب و غریب میکنند و میخواهند بزرگان رو تصحیح کنند
user_image
حسام حسنی سعدی
۱۴۰۲/۰۶/۱۴ - ۰۴:۵۵:۲۲
و در همین باب مولانا می نویسد.  با قضا پنجه مزن ای تند و تیز تا نگیرد هم قضا با تو ستیز