سعدی

سعدی

بخش ۶ - حکایت

۱

شنیدم که دیناری از مفلسی

بیفتاد و مسکین بجستش بسی

۲

به آخر سر ناامیدی بتافت

یکی دیگرش ناطلب کرده یافت

۳

به بدبختی و نیکبختی قلم

بگردید و ما همچنان در شکم

۴

نه روزی به سرپنجگی می‌خورند

که سرپنجگان تنگ‌روزی ترند

۵

بسا چاره‌دانا به سختی بمرد

که بیچاره گوی سلامت ببرد

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 498
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 230
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 226
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 288

نظرات

user_image
صیاد معنی
۱۴۰۰/۰۶/۰۳ - ۰۲:۵۳:۵۷
به بدبختی و نیکبختی قلم         بگردید و ما همچنان در شکم این بیت اشاره به این حدیث بحث برانگیز دارد: السَّعیدُ مَن سَعِدَ فی بَطنِ امِّهِ، و الشَّقِی مَن شَقِی فی بَطنِ امِّهِ  خوشبخت از همان شکم مادر خود خوشبخت است و بدبخت از همان شکم مادر خود، بدبخت است.   آیا به راستی سرنوشت انسان از ابتدا نوشته شده است و انسان هیچ اختیاری در سعادت خویش ندارد؟
user_image
حسن عسکری
۱۴۰۱/۰۲/۰۱ - ۱۵:۵۷:۱۴
سعدی بیتی دارد نزدیک به منظور                    از مایه پیچارگی قطمیر مردم میشود،ماخولیای مهتری سگ میکند بلعام را