سعدی

سعدی

بخش ۱ - سر آغاز

۱

خدا را ندانست و طاعت نکرد

که بر بخت و روزی قناعت نکرد

۲

قناعت توانگر کند مرد را

خبر کن حریص جهانگرد را

۳

سکونی به دست آور ای بی ثبات

که بر سنگ گردان نروید نبات

۴

مپرور تن ار مرد رای و هشی

که او را چو می‌پروری می‌کشی

۵

خردمند مردم هنر پرورند

که تن پروران از هنر لاغرند

۶

کسی سیرت آدمی گوش کرد

که اول سگ نفس خاموش کرد

۷

خور و خواب تنها طریق دد است

بر این بودن آیین نابخرد است

۸

خنک نیکبختی که در گوشه‌ای

به دست آرد از معرفت توشه‌ای

۹

بر آنان که شد سر حق آشکار

نکردند باطل بر او اختیار

۱۰

ولیکن چو ظلمت نداند ز نور

چه دیدار دیوش چه رخسار حور

۱۱

تو خود را از آن در چه انداختی

که چه را ز ره باز نشناختی

۱۲

بر اوج فلک چون پرد جره باز

که در شهپرش بسته‌ای سنگ آز؟

۱۳

گرش دامن از چنگ شهوت رها

کنی، رفت تا سدرةالمنتهی

۱۴

به کم کردن از عادت خویش خورد

توان خویشتن را ملک خوی کرد

۱۵

کجا سیر وحشی رسد در ملک

نشاید پرید از ثری بر فلک

۱۶

نخست آدمی سیرتی پیشه کن

پس آن گه ملک خویی اندیشه کن

۱۷

تو بر کرهٔ توسنی بر کمر

نگر تا نپیچد ز حکم تو سر

۱۸

که گر پالهنگ از کفت در گسیخت

تن خویشتن کشت و خون تو ریخت

۱۹

به اندازه خور زاد اگر مردمی

چنین پر شکم، آدمی یا خمی؟

۲۰

درون جای قوت است و ذکر و نفس

تو پنداری از بهر نان است و بس

۲۱

کجا ذکر گنجد در انبان آز؟

به سختی نفس می‌کند پا دراز

۲۲

ندارند تن پروران آگهی

که پر معده باشد ز حکمت تهی

۲۳

دو چشم و شکم پر نگردد به هیچ

تهی بهتر این رودهٔ پیچ پیچ

۲۴

چو دوزخ که سیرش کنند از وقید

دگر بانگ دارد که هل من مزید؟

۲۵

همی میردت عیسی از لاغری

تو در بند آنی که خر پروری

۲۶

به دین، ای فرومایه، دنیا مخر

تو خر را به انجیل عیسی مخر

۲۷

مگر می‌نبینی که دد را و دام

نینداخت جز حرص خوردن به دام؟

۲۸

پلنگی که گردن کشد بر وحوش

به دام افتد از بهر خوردن چو موش

۲۹

چو موش آن که نان و پنیرش خوری

به دامش در افتی و تیرش خوری

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 506
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 236
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 236
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 298

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۳/۰۱ - ۰۱:۱۷:۰۸
پبیت ششم کسی بود که اشتباهاً کی تایپ شده است
user_image
فرید مانی
۱۳۹۴/۰۵/۲۲ - ۱۶:۱۵:۲۶
همی میردت عیسی از لاغریتو در بند آنی که خر پروریبا نگاه دستوری در این شعر سعدی، «می میرد» فعل واقع شده است و «ت» در می میرد «مضاف الیهی» است. «عیسی» نقش «فاعلی» دارد و چنین معنا می شود:عیسی تو دارد از لا غری می میرددر زبان ادب پارسی عیسی کنایه از جان است، این کنایه برگرفته از متون دینی است و توجه به نفس «عیسی» دارد. در روایات دینی ما یکی از معجزات این پیامبر «جان بخشی» و زنده کردن مردگان بوده است و می گویند دم او شفا بخش نیز بوده است. باری حافظ این تعبیر را در بیتی اینگونه به کار می برد: هـمـیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمتیا که می گوید:بار غمی که خاطر ما خسته کرده بودعیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت مولانا این تعبیر بدین گونه بکار می گیرد:جانها در اصل خود عیسی دمندیک زمان زخمند و دیگر مرهمندسعدی بر آن است که جان و روح تو از لاغری و نحیفی دارد می میرد و تو هیچ توجهی به این امر نداری و از کنار آن ساده می گذری. نبایست این همه غرق تن پروری و شهوت رانی شد و گوش به خدمت نفس سپرد و هش را در پای شهوت داشت.متوجه باش که جان تو دارد از فرط نحیفی می میرد ولی تو به فکر پروردن تن خود هستی، تو در بند آنی که خر پروری.نکته اخلاقی: انسان همانگونه که که به پرورش تن و ورزش اهمّیت می دهد و برای سلامتی تن روی به ورزش می آورد و بهترین غذا ها را استفاده می کند باید به پرورش روح و جان خویش نیز اهمّیت بدهد و آن را از تیررس آسیب های شکننده و کشنده حفظ کند.
user_image
ناشناسی دیگر
۱۳۹۴/۰۵/۲۲ - ۱۹:۵۸:۰۲
و هم شاید اشاره به این بیت داردخر عیسا گرش به مکه برندچون بیاید هنوز خر باشد
user_image
میلاد کرمی
۱۳۹۶/۰۲/۱۹ - ۱۷:۳۷:۱۹
در بیت همی میردت عیسی از لاغری تو در بند آنی که خر پروری همانطور که میدانیم حضرت عیسی یک خر داشته است و همانگونه که بر اساس باور مسیحیان حضرت عیسی پس از به صلیب کشیده شدن به معراج میرود و بر اساس اعتقاد ما یهودا به جای او به صلیب کشیده شده و حضرت عیسی به معراج میرود به حر حال حضرت عیسی زنده می‌ماند و به عرش میرود و خر او بر روی زمین می ماند و میمیرد و فنا میپذیرد بر همین اساس میتوان گفت که منظور از عیسی، روح و نفس آدمی و خر که اشاره به خر حضرت عیسی دارد جسم آدمی است که نیست و نابود می شود.
user_image
محسن
۱۳۹۶/۰۹/۳۰ - ۱۲:۳۶:۰۷
منظور از این بیت همی میردت عیسی از لاغری . تو در بند آنی که خر پروری این شعر به معنی این است که هیچ موقع نباید زیاده روی در خوردن داشت جوری انسان باید غذا بخورد که معده احساس درد نداشته باشد .
user_image
دریا
۱۳۹۸/۰۶/۲۴ - ۰۱:۰۳:۲۶
صدای این اقاهه ک داره میخونه شعرشو خیلی زنونس.دوسش ندارم
user_image
محمد مهدی
۱۳۹۸/۰۷/۰۶ - ۰۷:۵۵:۴۶
اگرچه استاد سخن در اینجا از لفظ عیسی و خر ، جان و تن آدمی را منظور داشته اند . اما از این بیت می توان ذر توجه به امر کم اهمیت بجای پرداختن به موضوع اصلی ، مشغولیت به فرع به جای اصل هم استفاده نمود .
user_image
سام
۱۳۹۹/۰۳/۳۱ - ۰۶:۱۴:۱۱
منم با دریا موافقم. من متوجه تن این صدا شدم ولی خب همین کمک کردن و خوندن خیلی خوشحالم می کنه. کاش همه شعرا روش خوانش صحیحش بود
user_image
محسن صبوری
۱۴۰۲/۰۶/۱۱ - ۱۸:۱۴:۱۶
بنام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین سپاس از ایجاد کنندگان این سایت بسیار خوب و مفید و‌ تشکر بابت  امکان حضور بنده در این فضا نیز تشکر فراوان از انسان های خردمند و هنرمند و توانایی که به خوبی ابیات را خوانده و تفسیر و توضیح و حاشیه نویسی می کنند موارد ادبی و توضیحات مفید بسیار  زیادی از همه ی شما عزیزان ادیب در حاشیه ها  تا امروز یاد گرفته ام به امید اینکه اگر نکاتی هم بنده ناپخته برایم سوال بود زین پس بپرسم و بیشتر یاد بگیرم و اگر هم نکته ای یا چیزی اشتباه دیدم هم مطرح کنم تا در رشد و تکامل همه ی ما انسان ها تاثیر گذار باشد  ایا در خوانش زیبای اقای حمید رضا محمودی که از ایشان هزاران بار تشکر می کنم بخاطر زحماتشان در خواندن دقیق و صحیح اشعار ایا  حرص خوردن درست بیان شده است ؟! بنظر بنده کسره بعد از حرص لازم است به معنای زیاده خواهی حرص خوردن