سعدی

سعدی

بخش ۱۵ - حکایت در معنی آسانی پس از دشواری

۱

شنیدم ز پیران شیرین سخن

که بود اندر این شهر پیری کهن

۲

بسی دیده شاهان و دوران و امر

سرآورده عمری ز تاریخ عمرو

۳

درخت کهن میوه‌ای تازه داشت

که شهر از نکویی پرآوازه داشت

۴

عجب در زنخدان آن دل فریب

که هرگز نبوده‌ست بر سرو سیب

۵

ز شوخی و مردم خراشیدنش

فرج دید در سر تراشیدنش

۶

به موسی، کهن عمر کوته امید

سرش کرد چون دست موسی سپید

۷

ز سر تیزی آن آهنین دل که بود

به عیب پری‌رخ زبان برگشود

۸

به مویی که کرد از نکوییش کم

نهادند حالی سرش در شکم

۹

چو چنگ از خجالت سر خوبروی

نگونسار و در پیشش افتاده موی

۱۰

یکی را که خاطر در او رفته بود

چو چشمان دلبندش آشفته بود

۱۱

کسی گفت جور آزمودی و درد

دگر گرد سودای باطل مگرد

۱۲

ز مهرش بگردان چو پروانه پشت

که مقراض، شمع جمالش بکشت

۱۳

برآمد خروش از هوادار چست

که تردامنان را بود عهد سست

۱۴

پسر خوش منش باید و خوبروی

پدر گو به جهلش بینداز موی

۱۵

مرا جان به مهرش برآمیخته‌ست

نه خاطر به مویی در آویخته‌ست

۱۶

چو روی نکو داری انده مخور

که موی ار بیفتد بروید دگر

۱۷

نه پیوسته رز خوشهٔ تر دهد

گهی برگ ریزد، گهی بر دهد

۱۸

بزرگان چو خور در حجاب اوفتند

حسودان چو اخگر در آب اوفتند

۱۹

برون آید از زیر ابر آفتاب

به تدریج و اخگر بمیرد در آب

۲۰

ز ظلمت مترس ای پسندیده دوست

که ممکن بود کاب حیوان در اوست

۲۱

نه گیتی پس از جنبش آرام یافت؟

نه سعدی سفر کرد تا کام یافت؟

۲۲

دل از بی مرادی به فکرت مسوز

شب آبستن است ای برادر به روز

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 515
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 250
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 248
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 309

نظرات

user_image
مینا
۱۳۹۲/۰۲/۲۴ - ۲۰:۳۰:۱۸
مقراض به معنی شی قطع کننده است(قیچی)وهنوز در لری کاربرد دارد
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۵ - ۰۳:۲۸:۴۴
فارسی ان دوکارد بوده است
user_image
ابوطالب رحیمی
۱۳۹۴/۰۲/۲۳ - ۱۳:۲۸:۲۸
برام جالب بود که لرها هنوز از کلمه ی عربی مقراض به جای قیچی استفاده می کنند! البته حافظ هم در اون غزل معروفش با ردیف "چو شمع" از همین کلمه مقراض استفاده کرده: "رشته ی صبرم به مقراض غمت ببریده شد // همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع"
user_image
کامران جوهری
۱۳۹۷/۱۰/۱۹ - ۱۰:۴۲:۲۹
در بیت "به موسی، کهن عمر کوته امید/ سرش کرد چو دست موسی سپید" واژه "موسی" دو بار تکرار شده، بار اول در معنای "موتراش" و بار دوم در معنای "حضرت موسا". جالب است که واژه "موس" اول حتی در فرهنگ بزرگ سخن (انوری) هم نیامده. این واژه در زبان کُردی کاملاً رایج بوده و در معنای "چاقوی تیز موتراش" کاربرد دارد.
user_image
کامران جوهری
۱۳۹۷/۱۰/۱۹ - ۱۰:۴۸:۰۰
کامران: موضوع این شعر مشخصا در رابطه با "عشق و شور و مستی" است، در واقع می بایست در "باب سوم" بوستان گنجانده می شد و ارتباطی با باب ششم (در قناعت) ندارد.
user_image
مجتبی
۱۳۹۷/۱۱/۱۱ - ۰۵:۱۳:۰۳
معنی این بیت چیست؟بزرگان چو خور در حجاب اوفتندحسودان چو اخگر در آب اوفتند
user_image
جواد خسروی
۱۴۰۱/۰۴/۱۵ - ۰۸:۱۹:۱۳
بیت بزرگان چو خور در حجاب اولاند در بیت بعدی معنی شده. یعنی آدمهای بزرگوار ممکن است مانند خورشید گاهی در حجاب بیفتند اما این امر دایمی نیست و بالاخره از حجاب بیرون می‌آیند اما آدم حسود مانند واره آتش است که در آب می‌افتد و خاموش می‌شود