سعدی

سعدی

بخش ۵ - حکایت در مذلت بسیار خوردن

۱

چه آوردم از بصره دانی عجب

حدیثی که شیرین تر است از رطب

۲

تنی چند در خرقه راستان

گذشتیم بر طرف خرماستان

۳

یکی در میان معده انبار بود

ز پر خواری خویش بس خوار بود

۴

میان بست مسکین و شد بر درخت

وز آنجا به گردن در افتاد سخت

۵

نه هر بار خرما توان خورد و برد

لت انبان بد عاقبت خورد و مرد

۶

رئیس ده آمد که این را که کشت؟

بگفتم مزن بانگ بر ما درشت

۷

شکم دامن اندر کشیدش ز شاخ

بود تنگدل رودگانی فراخ

۸

شکم بند دست است و زنجیر پای

شکم بنده نادر پرستد خدای

۹

سراسر شکم شد ملخ لاجرم

به پایش کشد مور کوچک شکم

۱۰

برو اندرونی به دست آر، پاک

شکم پر نخواهد شد الّا به خاک

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 509
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 241
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 241
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 302

نظرات

user_image
مینا
۱۳۹۲/۰۲/۲۴ - ۲۰:۴۹:۱۸
لت انبار به معنی شکم پرست و پر خور
user_image
احمد رضا
۱۳۹۲/۰۷/۲۹ - ۱۳:۰۷:۵۷
دو بیت مانده به آخر:در برخی نقل ها:... شکم بنده کمتر پرستد خدای
user_image
ابوطالب رحیمی
۱۳۹۴/۰۲/۲۳ - ۱۳:۵۹:۴۱
حکایت بسیار پر مفهوم و زیباییه. می گن اونقدری که شکم پرستی و پرخوری باعث مرگ انسان ها شده، جنگ و خونریزی نشده. تقریباً قریب به اتفاق بیماری های ما به خاطر اشتباه در تغذیه ی درست و پرخوریه. همونطوری که در حدیثی از پیامبر هم اومده: المعده بیت کل داء والحمیه رأس کلّ دواء: معده خانه ی همه ی بیماری ها و پرهیز (از خوردن) آغاز همه ی درمان ها است" برخی ابیات این شعر زیبا رو من در کتاب صوتی بوستان و یکی دو تا نسخه چاپی که دارم تا حدودی متفاوت خوندم:من از بصره آورده ام بس عجب/حدیثی که شیرین ترست از رطب*تنی چند در خرقه راستان/گذشتیم بر طرف خرماستان*یکی زآن میان معده انبار بود/ز پرخواری خویش بس خوار بود*میان بست مسکین و شد بر درخت/وزان جا به گردن در افتاد سخت*رئیس ده آمد که این را که کشت؟/بگفتم مزن بانگ بر ما دُرشت*شکم دامن اندر کشیدش ز شاخ/بود تنگدل رودگان فراخ*نه هر بار خرما توان خورد و برد/که افتد که ناگه شود خورد و مرد*شکم بند دست است و زنجیر پای/شکم بنده نادر پرستد خدای*سراسر شکم شد ملخ لاجرم/به پایش کشد مور کوچک شکم*برو اندرونی به دست آر پاک/شکم پر نخواهد شد الا به خاک
user_image
امیر محمد
۱۳۹۷/۰۵/۰۴ - ۱۴:۴۳:۰۷
گویا حین نگارش و درج در سایت، بیت آخر این حکایت جا افتاده و به حکایت بعدی منتقل شده استبرو اندرونی به دست آر، پاک/ شکم پر نخواهد شد الّا به خاک (تصحیح جناب محمد علی فروغی)
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۷/۱۰/۰۹ - ۱۰:۳۱:۰۲
ضبط قبلی که مطابق نسخه‌ای غیر از تصحیح فروغی است:چه آوردم از بصره دانی عجبحدیثی که شیرین ترست از رطبتنی چند در خرقه راستانگذشتیم بر طرف خرماستانیکی در میان معده انبار بوداز این تنگ چشمی شکم خوار بودمیان بست مسکین و شد بر درختوزان جا به گردن در افتاد سخترئیس ده آمد که این را که کشت؟بگفتم مزن بانگ بر ما درشتشکم دامن اندر کشیدش ز شاخبود تنگدل رودگانی فراخنه هر بار خرما توان خورد و بردلت انبار بد عاقبت خورد و مردشکم بند دست است و زنجیر پایشکم بنده نادر پرستد خدایسراسر شکم شد ملخ لاجرمبه پایش کشد مور کوچک شکم
user_image
مبارکه عابدپور
۱۴۰۱/۰۷/۱۲ - ۰۰:۵۴:۳۷
در کتاب بوستان به تصحیح دکتر فروغی لت انبان اومده نه لت انبار و به ترتیب ابیاتی که در گنجور هست