سعدی

سعدی

بخش ۱ - سر آغاز

۱

سخن در صلاح است و تدبیر و خوی

نه در اسب و میدان و چوگان و گوی

۲

تو با دشمنِ نفس هم‌خانه‌ای

چه در بند پیکارِ بیگانه‌ای؟

۳

عنان‌باز‌پیچانِ نفس از حرام

به مردی ز رستم گذشتند و سام

۴

تو خود را چو کودک ادب کن به چوب

به گرزِ گران مغزِ مردم مکوب

۵

وجودِ تو شهری است پر نیک و بد

تو سلطان و دستورِ دانا خرد

۶

رضا و ورع: نیکنامان حُر

هوی و هوس: رهزن و کیسه‌بُر

۷

چو سلطان عنایت کند با بدان

کجا ماند آسایشِ بخردان؟

۸

تو را شهوت و حرص و کین و حسد

چو خون در رگانند و جان در جسد

۹

هوی و هوس را نماند ستیز

چو بینند سر پنجهٔ عقل تیز

۱۰

رئیسی که دشمن سیاست نکرد

هم از دستِ دشمن ریاست نکرد

۱۱

نخواهم در این نوع گفتن بسی

که حرفی بس ار کار بندد کسی

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 517
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 251
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 250
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 311

نظرات

user_image
مهدی هاشمی
۱۳۹۷/۰۵/۲۷ - ۰۱:۲۹:۰۸
گوهر های معانی و اندیشه های بدون مرز شیخ اجل بسیار شنیدنی و پند آموز است و بزرگانی چون حافظ بر شانه های اندیشه های ایشان توانسته اند بر نگین ادبیات ایران زمین بدرخشند.
user_image
سمانه نصیری
۱۳۹۹/۰۱/۱۹ - ۱۰:۴۳:۲۳
دشمنِ نفس: مقصود نفس امَاره است. اشاره است به این حدیث «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسَکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ» : سخت‌ترین دشمن تو نفس تو است که در میان دو پهلوی تو است. (کنوز الحقائق)عنان باز پیچانِ نفس ... : آنان که نفس را از کارهای حرام باز داشتند (زمام او را برگرداندند)سام: سام پسر نریمان، پدر زال و پدر بزرگ رستم از تبار گرشاسپ، پهلوان اسطوره‌ای ایران است.جهان پهلوان سام بر پای خاست چنین گفت کای خسرو داد و راستز شاهان مرا دیده بر دیدنستز تو داد وز ما پسندیدنستپدر بر پدر شاه ایران تویی گزین سواران و شیران توییترا پاک یزدان نگه‌دار باد دلت شادمان، بخت بیدار بادمنظور از این بین دشواری تسلط بر نفس است.دستور : وزیررضا: عنوان باب پنجم بوستان است. یعنی رضایت و خرسندی. در تصوف نیز مقام رضا، خشنودی دل است به‌طوری که مداوم بر آنچه خداوند برای بنده خواهد و پسندد. ورع: پرهیزگاری، پارسایی.حر: آزادهسیاست نکرد: سیاست کردن یعنی کیفر دادن، گوشمال دادن.
user_image
سمانه نصیری
۱۳۹۹/۰۱/۱۹ - ۱۰:۴۶:۰۷
دشمنِ نفس: مقصود نفس اماره است. اشاره است به این حدیث «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسَکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ» : سخت‌ترین دشمن تو نفس تو است که در میان دو پهلوی تو است. (کنوز الحقائق)عنان باز پیچانِ نفس ... : آنان که نفس را از کارهای حرام باز داشتند (زمام او را برگرداندند)سام: سام پسر نریمان، پدر زال و پدر بزرگ رستم از تبار گرشاسپ، پهلوان اسطوره‌ای ایران است.جهان پهلوان سام بر پای خاست چنین گفت کای خسرو داد و راستز شاهان مرا دیده بر دیدنستز تو داد وز ما پسندیدنستپدر بر پدر شاه ایران تویی گزین سواران و شیران توییترا پاک یزدان نگه‌دار باد دلت شادمان، بخت بیدار بادمنظور از این بین دشواری تسلط بر نفس است.دستور : وزیررضا: عنوان باب پنجم بوستان است. یعنی رضایت و خرسندی. در تصوف نیز مقام رضا، خشنودی دل است به‌طوری که مداوم بر آنچه خداوند برای بنده خواهد و پسندد. ورع: پرهیزگاری، پارسایی.حر: آزادهسیاست نکرد: سیاست کردن یعنی کیفر دادن، گوشمال دادن.
user_image
احمد رهام
۱۳۹۹/۰۲/۳۰ - ۰۶:۳۶:۳۲
شاید دشمن نفس در این باب همان زبان و سخن گفتن باشد. به نظر می رسد این تعبیر از دشمن نفس ، از برساخته های سعدی باشد زیرا با توجه به سیاق عبارات بعدی و تاکید ابیات در ادامه این باب، در واقع سعدی در این باب به شدت وامدار غزالی در کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین است
user_image
مبارکه عابدپور
۱۴۰۱/۰۷/۲۳ - ۰۶:۰۸:۳۸
شاعر شیخ اجل داره به تربیت نفس به جای تربیت مردم  اشاره میکنه  و امیالی که باعث  نیک نامی و بد نامی میشه رو نام میبره و میخواد که تعقل کنیم و عقل بر وجودمون ریاست کنه