
سعدی
بخش ۱۲ - حکایت
۱
مرا در نظامیه ادرار بود
شب و روز تلقین و تکرار بود
۲
مر استاد را گفتم ای پر خرد
فلان یار بر من حسد میبرد
۳
چو من داد معنی دهم در حدیث
بر آید به هم اندرون خبیث
۴
شنید این سخن پیشوای ادب
به تندی برآشفت و گفت ای عجب!
۵
حسودی پسندت نیامد ز دوست
که معلوم کردت که غیبت نکوست؟
۶
گر او راه دوزخ گرفت از خسی
از این راه دیگر تو در وی رسی
تصاویر و صوت




نظرات
ناشناس
نگین
کینگو
محمد صادق زادبوم
اسفندیار نجفی
نگار بهشتی پور
مسعود
kamran balani
حمیدرضا ابراهیم زاده
مسعود کلانتری
ali barani