
سعدی
بخش ۲۲ - حکایت
۱
جوانی ز ناسازگاریِ جُفت
بِرِ پیرمردی بنالید و گفت
۲
گرانباری از دست این خصمِ چیر
چنان میبرم کآسیاسنگِ زیر
۳
به سختی بنه گفتش، ای خواجه، دل
کس از صبر کردن نگردد خجل
۴
به شب سنگ بالایی ای خانهسوز
چرا سنگ زیرین نباشی به روز؟
۵
چو از گُلبنی دیده باشی خوشی
روا باشد اَر بارِ خارش کِشی
۶
درختی که پیوسته بارَش خوری
تحمل کن آنگه که خارَش خوری
تصاویر و صوت




نظرات
م.جدیدی
علیرضا
ابوالفضل
Zar
عارف
نگار بهشتی پور
msn
سید حمید حسینی کیا