سعدی

سعدی

بخش ۲۴ - حکایت

۱

شبی دعوتی بود در کوی من

ز هر جنس مردم در او انجمن

۲

چو آواز مطرب در آمد ز کوی

به گردون شد از عاشقان های و هوی

۳

پریچهره‌ای بود محبوب من

بدو گفتم ای لعبت خوب من

۴

چرا با رفیقان نیایی به جمع

که روشن کنی بزم ما را چو شمع؟

۵

شنیدم سهی قامت سیم‌تن

که می‌رفت و می‌گفت با خویشتن

۶

محاسن چو مردان ندارم به دست

نه مردی بود پیش مردان نشست

۷

سیه نامه تر زآن مخنث مخواه

که پیش از خطش روی گردد سیاه

۸

از آن بی حمیت بباید گریخت

که نامردیش آب مردان بریخت

۹

پسر کاو میان قلندر نشست

پدر گو ز خیرش فرو شوی دست

۱۰

دریغش مخور بر هلاک و تلف

که پیش از پدر مرده به ناخلف

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 536
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 270
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 323
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 330

نظرات

user_image
پویا پازوکی
۱۳۹۷/۰۳/۱۴ - ۰۷:۴۷:۵۲
سلام من در نسخه مرحوم فروغی مصرع 16 را اینگونه دیدم:که نامردیش آب مردم بریخت
user_image
نادر..
۱۳۹۷/۰۳/۱۴ - ۰۹:۳۴:۳۱
بسی زیبا و شایسته خواهد بود "نامرد" و "نامردی" از دایره واژگانی که به کار می بندیم حذف شده، "نامردم" و "نامردمی" جایگزین آنها گردد..
user_image
نگار بهشتی پور
۱۳۹۹/۰۲/۳۰ - ۱۹:۴۳:۰۲
سهی قامت:‌خوش قد و بالامحاسن: ریشمخنث:‌ آن‌که نه مرد است و نه زن؛ خنثی؛ معنی مصرع یعنی:‌که پیش از ریش درآوردن روسیاه و رسوا شود.بی حمیت: بی غیرتقلندر:‌ در اینجا یعنی مردم بی قید و لاابالیدریغش مخور: افسوس نخوراز شرح دکتر یوسفی
user_image
محمدرضا
۱۳۹۹/۰۹/۰۲ - ۰۲:۲۹:۵۸
پریچهره ای بود محبوب منبدو گفتم ای لعبت خوب مناین چگونه رابطه ای است؟؟؟؟