
سعدی
بخش ۱ - سر آغاز
۱
بیا ای که عمرت به هفتاد رفت
مگر خفته بودی که بر باد رفت؟
۲
همه برگ بودن همی ساختی
به تدبیر رفتن نپرداختی
۳
قیامت که بازار مینو نهند
منازل به اعمال نیکو دهند
۴
بضاعت به چندان که آری بری
وگر مفلسی شرمساری بری
۵
که بازار چندان که آکندهتر
تهیدست را دل پراکندهتر
۶
ز پنجه درم پنج اگر کم شود
دلت ریش سرپنجهٔ غم شود
۷
چو پنجاه سالت برون شد ز دست
غنیمت شمر پنج روزی که هست
۸
اگر مرده مسکین زبان داشتی
به فریاد و زاری فغان داشتی
۹
که ای زنده چون هست امکان گفت
لب از ذکر چون مرده بر هم مخفت
۱۰
چو ما را به غفلت بشد روزگار
تو باری دمی چند فرصت شمار
تصاویر و صوت




نظرات
محمود سیاوش