سعدی

سعدی

بخش ۱۷ - حکایت

۱

یکی متفق بود بر منکری

گذر کرد بر وی نکو محضری

۲

نشست از خجالت عرق کرده روی

که آیا! خجل گشتم از شیخ کوی!

۳

شنید این سخن پیر روشن روان

بر او بر بشورید و گفت ای جوان

۴

نیاید همی شرمت از خویشتن

که حق حاضر و شرم داری ز من؟

۵

نیاسایی از جانب هیچ کس

برو جانب حق نگه دار و بس

۶

چنان شرم دار از خداوند خویش

که شرمت ز بیگانگان است و خویش

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 576
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 339
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 373

نظرات

user_image
محسن
۱۳۹۵/۱۱/۰۸ - ۱۶:۰۹:۴۸
چنان شرم دار از خداوند خویش که شرمت ز بیکانکان است و خویشسلامقافیه این بیت چیست؟آیا خویش اول معنایی جز خود دارد؟
user_image
الهام
۱۳۹۵/۱۱/۲۶ - ۰۵:۳۷:۵۹
بیت و مصراع آخر معنی "خویش" خویشاوند است
user_image
۷
۱۳۹۶/۱۱/۲۱ - ۱۱:۳۸:۲۱
نشست از خجالت عرق کرده رویکه آیا خجل گشتم از شیخ کوی!"آیا" در نیم بیت دوم نادرست است و به احتمال بسیار آوخ که آوخ خجل گشتم از شیخ کوی!یا:دریغا خجل گشتم از شیخ کوی!
user_image
گمنام-
۱۳۹۶/۱۱/۲۱ - ۱۳:۴۴:۳۵
که آیا خجل گشتم از شیخ کوی؟؟ پرسشی است ، خبری نیست
user_image
۷
۱۳۹۶/۱۱/۲۱ - ۱۴:۰۲:۲۹
شنید این سخن پیر روشن روانآوخ را شنیدآوخ صدا میباشد و شنیدنیآیا شنیدنی نیست
user_image
گمنام-
۱۳۹۶/۱۱/۲۱ - ۱۴:۲۳:۰۰
درست می فرمایید آوخ شنیدنی است و هم زیباستاما سخن شیخ است و به قول معروف " مو لای درزش نمی رود "
user_image
nabavar
۱۳۹۶/۱۱/۲۵ - ۱۷:۱۲:۱۷
که شرمت ز بیگانگان است و خویشگویا ” که “ به مانای{ ای کسی که} باشد
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۸/۰۴/۲۵ - ۰۹:۲۵:۵۴
«آیا» در همین نقش در جای دیگر در شعر سعدی به کار رفته است و اتفاقا در ترازوی دو مصرع مقابل و در جایگاه «آوخ» گذاشته شده:«آیا که به لب رسید جانمآوخ که ز دست شد عنانم»