سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۱

۱

اول دفتر به نام ایزد دانا

صانع پروردگار حی توانا

۲

اکبر و اعظم، خدای عالم و آدم

صورت خوب آفرید و سیرت زیبا

۳

از در بخشندگی و بنده‌نوازی

مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا

۴

قسمت خود می‌خورند، مُنعِم و درویش

روزی خود می‌برند پشّه و عَنقا

۵

حاجت موری به علم غیب بداند

در بُنِ چاهی به زیر صخرهٔ صَمّا

۶

جانور از نطفه می‌کند، شکر از نی

برگِ تر از چوب خشک و چشمه ز خارا

۷

شربت نوش آفرید از مگسِ نَحْل

نَخل تناور کند ز دانهٔ خرما

۸

از همگان بی‌نیاز و بر همه مشفق

از همه عالم نهان و بر همه پیدا

۹

پرتو نور سُرادِقات جَلالش

از عظمت، ماورای فکرت دانا

۱۰

خود نه زبان در دهان عارف مدهوش

حمد و ثنا می‌کند، که موی بر اعضا

۱۱

هر که نداند سپاس نعمت امروز

حیف خورد بر نصیب رحمت فردا

۱۲

بار خدایا مُهَیْمِنی و مُدَبِّر

وز همه عیبی مقدّسی و مُبَرّا

۱۳

ما نتوانیم حق حمد تو گفتن

با همه کَرّوبیان عالم بالا

۱۴

سعدی از آنجا که فهم اوست سخن گفت

ور نه کمال تو، وَهْم کی رسد آنجا؟

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 611
منتخبی از اشعار سعدی، حافظ و جامی » تصویر 8
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 454
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 448
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 499
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
محسن رحمتیان :
سعیده تهرانی‌نسب :
سهیل قاسمی :
مریم فقیهی کیا :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
افسر آریا :
حجت الله عباسی :
امیر اثنی عشری :

نظرات

user_image
کیهان
۱۳۸۹/۰۴/۲۵ - ۱۳:۴۷:۴۶
سرادقات معنی اش تو لغتنامه نیست
user_image
یک دوست
۱۳۸۹/۰۶/۰۸ - ۲۱:۴۰:۰۸
سرادق گویا به معنای سراپرده و خیمه گاه استمعادل انگلیسی marqueeمطابقپیوند به وبگاه بیرونیسرادق، به معنای سراپردهیک بار در قرآن آمده: وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیکْفُرْ إِنّا أَعْتَدْنا لِلظّالِمینَ نارًا أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ یسْتَغیثُوا یغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقًا کهف/29.در فارسی باستان سراده و به پهلوی سرای‌تن و فارسی کنونی سرای‌پرده می‌باشد. سیوطی و دیگران آن را فارسی می‌دانند و اصل آن را سردار یعنی سترالدار می‌داند.
user_image
مهرداد
۱۳۹۰/۰۱/۲۵ - ۰۵:۰۷:۲۸
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریابه صورت زیر هم آمده است:مرغ هوا را نصیب ماهی دریایعنی که مرغ هوا نصیب ماهی دریا میشود.
user_image
احمد
۱۳۹۰/۱۰/۰۴ - ۰۹:۳۰:۲۲
1- بمعنی بارگاه یا حیطه و قلمرو.2- مرغ هوا را نصیب، ماهی دریا . یاید هنگام خواندن این مصرع بعد از کلمه نصیب توقف نمود تا مفهوم کاملا آشکار شود. در اینصورت معنی این مصرع اینست که: خداوند ماهی دریا را روزی و وسیله تغذیه پرندگان قرار داده است. در فیلمهای مستند میتوانید مشاهده کنید که چگونه عقابها، و گونه های خاصی از پرندگان به شکار ماهی اقدام میکنند.
user_image
kazem
۱۳۹۱/۰۱/۰۱ - ۲۱:۵۳:۱۰
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریادو معنی می تواند داشته باشد :1. مرغی که در هوا و آسمانها جولان می دهد نصیب ماهی دریا می شود.2. خداوند نصیب مرغ را هم هوا و هم ماهی دریا قرار داده است.
user_image
م.جدیدی
۱۳۹۱/۰۶/۰۸ - ۱۳:۵۷:۳۷
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریامفهوم : هوا نصیب مرغ و دریا نصیب ماهی گردیده است.
user_image
نادیا
۱۳۹۱/۰۷/۲۱ - ۱۳:۲۸:۵۴
لطفا معنی سرادقات رابگویید
user_image
امین کیخا
۱۳۹۱/۰۷/۳۰ - ۱۹:۲۳:۲۱
به نظر میرسد (ه)در اخر کلمات پارسی در هنگام عربی شدن ق می شوند مثال دیگر بجز سرادق میتوان واژه حق عربی را اورد که از هوده فارسی اول هودق شده سپس حق شده است و این مثال دیگری از این دگردیسی است
user_image
الهام
۱۳۹۱/۱۲/۰۵ - ۰۶:۱۸:۲۸
ایا نمی شد اینگونه معنی کرد که خداوند برای مرغ هوا را در نظر گرفته وبرای ماهی اب ودریا فراهم کرده است؟.
user_image
مصطفی
۱۳۹۲/۰۱/۲۰ - ۱۰:۱۶:۵۰
دوست خوبم جناب کیحا به نکته جالبی اشاره کردند. دلیلش هم کاملا واضح است. بسیاری از واژگانی که امروزه به "ه"(یا بهتر است بگوییم به فتحه) ختم میشوند در گذشته به "گ" ختم می شده اند. مرده : مردگزنده: زندگعربها از آن جهت که "گ" نداشته اند آن را به "ق" تبدیل کرده اند.پس میتوان گفت که "سرادق" در اصل "سرادگ" بوده است.
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۱۵ - ۱۳:۲۳:۳۵
سپاس مصطفی جان از دقت شما
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۵/۰۹ - ۲۰:۰۸:۵۲
غیب گو به تاجیکی می شود بینک
user_image
رهگذر
۱۳۹۲/۱۰/۰۴ - ۰۷:۰۷:۳۴
برای مصراع " مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا " دو بیان ذکر شده.1 - اینکه بعد از کلامات مرغ و ماهی ویرگول یا مکث ایجاد شود که معنی این میشود که هوا نصیب مرغان شده و دریا نصیب ماهیان.2- اینکه برای کلمه مرغ کسره به کار برده شود و البته "و"میان مصرع حذف گردیده که به این معنی میشود که نصیب و روزی پرنده، ماهی درون دریاست ( شاید اشاره به مرغ دریایی باشد )ولی ظاهراً بیان اول معتبر تر و مستندتر است.
user_image
علیرضا پیشگو
۱۳۹۲/۱۰/۱۰ - ۲۲:۴۰:۱۳
البته که این درست تر می نمایدمرغ هوا را نصیب و ماهی دریا.چون که سعدی یک چیز را که ماهی از دریا خوراک مرغ از آسمان است نیست. بلکه می خواهد همه چیز و همه کس را با لفظ دیگر بیان کند همچنان که در بسیاری از اشعر آمده"مرغ و مور و ماهی"مرغ در هوا،ماهی در آب،مور در روی زمین.ضمنا سرادق هم به معنای سراپرده و پادر باشکوه و خیلی بزرگ است.کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی....
user_image
رضا ع
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ - ۰۴:۴۷:۴۴
وجود حرف ه در انتهای برخی کلمات فارسی جایگزین حرف گ گویش پهلوی همان کلمه می باشد مانند بچگ - بچه و پروانگ - پروانه و در زبان عربی حرف گاف کلمات فارسی در بیشتر موارد به ق تبدیل شده مثل چنتوگ - صندوق
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ - ۰۷:۲۲:۲۶
رضا یک کلمه نوشتی ولی سدتا می ارزید درود به جان آگاهت .من کیوت را هم شنیده بودم اما آنچه شما نوشته اید بیشتر همخوانی دارد
user_image
گنجور
۱۳۹۲/۱۰/۲۳ - ۰۳:۱۲:۲۴
دل دردمند ما را اسیر توست یارا
user_image
behzad
۱۳۹۳/۰۶/۲۸ - ۰۴:۲۲:۳۴
زیبا بود
user_image
جواد
۱۳۹۳/۰۸/۱۷ - ۰۸:۰۸:۰۵
سرادقات یعنی نور الهی
user_image
هوشنگ حاج حریری
۱۳۹۳/۰۹/۰۵ - ۰۵:۵۹:۰۰
سرادق =خیمه بزرگ=سپردهخیمه بزرگی که بر فراز صحن خانه میکشیده اندسرادقات=جمع سرادق
user_image
امیدی
۱۳۹۳/۱۰/۰۴ - ۱۷:۲۰:۰۷
اعراب « ه » آخر واژه های ما را گاه ج میکنند و گاه ق مانند برنامج و بیدق که معرّب برنامه و پیاده هستند. سرادق باید سراده باشد.به معنی سراپرده و خیمه بزرگ. در آیه ای ذکر شد به معنای دود غلیظ باید باشد از باب تشبیه.
user_image
بابک هاشمی نژاد
۱۳۹۳/۱۱/۰۸ - ۰۰:۱۰:۲۹
با سلام و احترام منظور از مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا ، بنظر اینجانب با توجه به مصرع اول از بیت بعدی یعنی اینکه خداوند برای همه ی بندگان خود بستری را فراهم آورده تا مدح او کنند یا بقولی با مدح و شکر او بتوانند راه تکامل و رستگاری را طی کنند و با رضایت خاطر به آرامش رسند .با تشکر از سایت خوبتان برایتان بهترینها را آرزومندم <>
user_image
روفیا
۱۳۹۴/۰۱/۱۴ - ۱۴:۲۰:۱۱
از در بخشندگی و بنده نوازیمرغ هوا را نصیب و ماهی دریامرغ و ماهی هر دو در اخر کسره دارند تا وزن شعر کامل شود و معنای نصیب روزی است :از روی بنده نوازی روزی مرغ هوا و ماهی دریا و همه را در نظر گرفته است .
user_image
شایق
۱۳۹۴/۰۳/۰۱ - ۰۰:۱۹:۴۹
با سلام سعدی در این غزل خط مشی خود را بطور واضح مشخص کرده تا نگویند او فردی شرابخوار وزن باره بوده است بلکه منظورش درهمه اشعار عشق بخداست نه به دختر همسایه
user_image
هامایاک آوانسیان
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ - ۲۰:۱۶:۵۸
دوستانی که مصراع دوم از بیت سوم ای غزل را اینطور میخوانند - مرغ هوا را نصیب و، ماهی دریا، به مصراع اول توجه نکرده اند. و اما این دو مصراع باهم به ما میگویند که خداوند از در بخشندگی و بنده نوازی مرغ هوا را نصیب ماهی دریا کرده است. مرغ را نصیب هوا کردن و یا ماهی را نصیب دریا کردن که بنده نوازی نیست چون هوا و دریا که موجودات جانداری نیستند که بتوان آنها بنده خدا نامید. پس همان درست است که این بیت را همانطور که جناب مهرداد نوشته اند بخوانیم- از در بخشندگی و بنده نوازی مرغ هوا را نصیب ماهی دریا
user_image
امین
۱۳۹۴/۰۴/۲۶ - ۱۴:۴۹:۴۳
درود بر دوستان. من فکر میکنم با توجه به بیت های قبل از بیت مرغ و ماهی آمده بشه اینطور هم میشه برداشت کرد، که اگر در هوا با در ته دریا باشید هم نصیبی از لطف خدا خواهید داشت.
user_image
محسن
۱۳۹۴/۰۵/۰۷ - ۰۰:۳۰:۲۱
به نظر من، معنی مصرع " مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا" بایستی بدون مکث و توقف خواند تا معنی اصلی آشکار شود.روانی و وزن ظربف غزل و توانمندی سعدی در استفاده از کلمات مشهود است. اهمچنین اگر دو بیت بعدی خوانده شود مفهوم کاملاً روشن میشود."خداوند بخشنده و روزی ده است و همه موجودات روزی و نصیبی دارند، از مرغ هوا ، در بالای زمین گرفته ، تا ماهی در زیر دربا، از منعم ثروتمند گرفته تا درویش بی چیز، از پشه ضعیف گرفته تا عنقای شکارچی، روفیا و امین به درستی اشاره کرده اند.
user_image
ص.ت
۱۳۹۴/۰۷/۳۰ - ۰۷:۵۰:۰۷
در گذشته با توجه به اینکه منظومه ها و مجموعه اشعار با حمد و ستایش آغاز میشده این شعر را سعدی برای آغاز مجموعه اش سروده است و دلیل بر عارف بودن وی نیست. در رابطه با بیت سوم هم معنی آن اینگونه است: "خدایی که از سر بخشندگی به همۀ موجودات نعمت و نصیب داده است". منظور سعدی از مرغ هوا و ماهی دریا تمام کائنات است از بالاترین آن که در هواست تا موجودی که در دریا است. سرادقاتنیز به معنی سراپرده و خیمه است. سعدی قافیه و مطلع شعر را به عمد با حرف "الف" آغاز کرده که پس از جمع آوری اشعارش این حمد و ستایش در آغاز مجموعه غزلیات وی باشد (با توجه به فهرست بندی شعرها).
user_image
ص.ت
۱۳۹۴/۰۷/۳۰ - ۰۷:۵۶:۱۶
این شعر غزلنامه است. به نوعی نامه ای برای معشوق.
user_image
ص.ت
۱۳۹۴/۰۷/۳۰ - ۰۷:۵۷:۲۵
این شعر به نوعی غزلنامه است. نامه ای برای معشوق.
user_image
ص.ت
۱۳۹۴/۰۷/۳۰ - ۰۸:۲۰:۵۶
در رابطه با غزل دوم اینکه این غزل به هیچ وجه مربوط به معراج پیامبر نیست. بهتر است این مسائل مستند باشد و به چیزی استناد شود. این غزل در قالب یک نامه است. مسائل عرفانی گلستان نیز به غزلهای یک شاهر ارتباطی ندلرد چرا که نوع آن متفاوت است و کار درست این است که هر متن با متن شبیه به خود مقایسه شود. ":درد کشیدن به امید دوا" درست تر است، زیرا فعل "راحت است" در مصراع دوم حذف شده -به دلیل قرینه که در مصراع قبل آمده است" به این شکل که "درد کشیدن به امید دوا راحت است". حذف از شگردهای سعذی است.
user_image
ص.ت
۱۳۹۴/۰۷/۳۰ - ۰۸:۴۴:۰۵
درمورد غزل 14 این مسئله است که محتوای این غزل توصیف شب وصل است اما نه وصل عرفانی. موسیقی شعر نیز ضربی است و شاد و ریتمیک که با محتوا تناسب دارد. در ضمن بهتر است انسان به اجداد و گذشتۀ خود نبالد آن هم اجدادی که زیر خاک پوسیده اند. این شعر ارتباطی با غنیمت شمردن وقت ندارد. منظور سعدی از "صوفی و عامی" کنایه از همۀ مردم است.
user_image
ص.ت
۱۳۹۴/۰۷/۳۰ - ۰۹:۰۴:۳۹
غزل 15 از سعدی محتوای ملامتی و قلندرانه دارد. این مسئله واکنشی است به این مسئله که مذهب قرار بود رابطه ای بین خدا و انسان باشد نه معیاری برای سنجش انسانها در این دنیا. بیت چهارم از گلستان سعدی است چرا که این بیت علیمی است و جای آن در غزلها نیست. بیت "هر ساعت از نو قبله ای..." میپردازد به اینکه در گذشته افراد (عاشق و معشوق) به صحرا میرفتند و در مصراع بعد خطاب به معشوق میگوید که جلوه کن. خام کنایه از شخص بی تجربه است، نه نادان. مصراع "جایی که سلطان خیمه زد..." مثالی است برای مصراع قبل، سلطان درواقع غم عشق و عام در اصل دنیا و دین و صبر و عقل مصراع قبل است که در غم عشق از دست رفته اند..
user_image
M-B
۱۳۹۴/۰۹/۱۱ - ۰۳:۵۷:۳۳
راجع به مصرع(مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا)هر دو کلمه مرغ و ماهی در حروف پایانی خود کسره می گیرندبنابراین نظرات دوستان عزیز روفیا و امین صحیح می باشد
user_image
محمد
۱۳۹۴/۱۲/۰۲ - ۰۲:۴۹:۲۹
سرادقات معنیش میشه:ج سرادق سراپرده . خیمه
user_image
پیام بهتاش
۱۳۹۵/۰۱/۰۲ - ۱۰:۳۶:۲۷
مرغ هوا را نصیب ماهی دریااین بیت را غالباً به دو گونه تعبیر می کنند: مرغ هوا را به عنوان غذا به ماهی اختصاص داده.و دیگر ماهی دریا را روزی مرغ های ماهیخوار کرده است.اما هیچ کدام از این دو برداشت صحیح نیست در حقیقت همان طور که گوینده این غرل را به درستی قرائت کرده معنای مصراع به این اشاره دارد که هوا را قلمرو پرندگان و دریا را قلمرو آبزیان قرار داده است. دلیل آن هم جهانبینی سعدی و تکنیک رایج اوست؛ شاعر در کل غزل به عدالت و نعمت های خدا می پردازد بنابراین امکان ندارد که در این ارتباط به یکی از دو موجود نفعی برسد و دیگری بی نصیب بماند.
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۵/۰۱/۰۲ - ۱۲:۳۵:۲۴
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریاتمام نظرات دوستان را مطالعه کردم و صدای خواننده ی غزل را شنیدمدلیل بانو روفیا و امین گرامی به نظرم به صحت نزدیکتر آمد ولی ایشان توضیحشان را به کوتاهی بیان کردند که در تأئید اضافه می کنم : بر خلاف خواننده که ” ی “ را در ماهی ساکن خواند، ماهی ِ دریا به نظر درست می آید . لغت نصیب هم به مرغ هوا مربوط می شود هم به ماهی دریا ، یعنی خداوند هم برای مرغ هوا نصیبی معین کرده ، و هم ماهی دریا را نصیبی ستدر رد خوانش خواننده ی غزل هم میتوان گفت : هم مرغان از دریا نصیب دارند و هم ماهیان از هوابا پوزش
user_image
محسن
۱۳۹۵/۰۳/۱۱ - ۰۵:۲۱:۳۰
با سلام خدمت همگی دوستان عزیز.به نظرم گوینده غزل مصرع دوم از بیت سوم را اشتباه خوانده است. مفهوم این مصرع با توجه به بیت چهارم مشخص میشود. سعدی دو مطلب را در این دو بیت بیان کرده: اول اینکه همه موجودات از خدای عالم روزی یا نصیب یا قسمتی دارند.( سه کلمه روزی و نصیب و قسمت همگی به یک معنا به کار رفته اند. ) به عنوان مثال از چند موجود نام برده میشود: مرغ، ماهی، منعم، درویش، پشه و عنقا. دوم اینکه سعدی در بیت سوم و چهارم دامنه و وسعت روزی دهی خداوند را بیان میکند. برای مثال دو حد و مرز فیزیکی قابل درک هوا و دریا، و دو حد و مرزکیفی از ثروت فراوان تا فقر کامل، و دو حد و مرز قدرت از ضعف پشه تا قدرت عنقا را مثال میزند و زیبایی غزل در این است که انسان و حیوانات و جانوران مثال زده شده در غزل از کران تا کران هستی را شامل میشوند. معنی غزل روشن است.مرغ هوا و ماهی دریا و منعم و درویش و پشه و عنقا همگی از کرم خداوند نصیب یا قسمت یا روزی و بهره میبرند و خداوند به کیفیت زندگی و قدرت موجود و محل زندگی موجودات توجهی نمیکند و به همه روزی میدهد.
user_image
حمید حسنی HAMIDHASSANI۱۹۶۸@GMAIL.COM
۱۳۹۵/۰۳/۲۳ - ۰۱:۰۲:۵۷
در بیت ششم، مصراع دوم، «برگِ تر» درست است؛ یعنی بینِ «برگ» و «تر» یک فاصلهٔ کامل لازم است. با سپاس.
user_image
زرتشت شهرکی
۱۳۹۵/۰۴/۰۷ - ۱۵:۵۶:۰۱
سعدی استاد ایجاز است.در بیت جانور از نطفه میکند شکر ازنی برگ تر از چوب خشک و چشمه زخاراحقیقتا زیبا از ایجاز استفاده کرده.درود بر روح بزرگش از نظرات اقای کیخا و اقا رضا بسیار استفاده کردم. از زحمت کشان گنجور سپاس دارم.
user_image
گمنام
۱۳۹۵/۰۴/۲۱ - ۱۷:۰۵:۱۷
جناب شمس، از قضا آنرا از مانا می اندازد، شیخ سخن از کمال خداوند می گوید و نه کمال توهم!!یاد داستان محمود و طلحک و ماجرای بادمجان افتادم!
user_image
گمنام
۱۳۹۵/۰۴/۲۲ - ۰۹:۱۲:۳۷
جناب شمس الهق، آ سید ممد و حقیر ، امر واضحی را توضیح نفرموده ایم! بل بد خوانی مصراعی را به یادتان آوردیم. و بد خوانی البته تفنن ادبی محسوب نمی شود. با عرض پوزش اگر گاه نام مستعارتان را کامل ننوشته ام، گمان میبردم دوستانه تر است.
user_image
Mir Seyed Sepehr
۱۳۹۵/۰۹/۰۲ - ۰۰:۲۱:۰۷
Ya HaghSalamon alaikomمرغ هوا را نصیب و ماهی دریاMan ba nazarate hame mokhalefam Zira keh tebghe hadisi az Rasool Akram (sa) sotoonhayee hastand az yaghoot ke barafrashe bar aseman ha va paye in sotoon ha rooye mahi dar omghe zamin ast.Morghe mahi khar be in dalil parvaz mikonad bar sathe ab zira keh mahi ra akse khodash dar ab mibinad mesleh ayene. hengami keh morgh dar yek lahze e zamani va makani In mahi ra did va koor shod keh aske khodash nist balke mojoodi kharejist an ra shekar mikonad. Ham morgh ham mahi fani mishavand. Ensan ha ham be in dalil hamdigar ra mikoshand dar jangha. Zira keh Payambar e Akram dar hadisi digar farmoodand keh momen ayene momen ast.Men Allah tofigh,Mir Seyed Sepehr
user_image
Mir Seyed Sepehr
۱۳۹۵/۰۹/۰۲ - ۱۱:۲۳:۰۱
Ya HaghSalamon alaikomمرغ هوا را نصیب و ماهی دریاحدیثی در منابع کهن شیعی نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود: «براستی که خداوند عزّ و جلّ را ستونی است از یاقوت سرخ که سر آن ستون زیر عرش و پایه‌اش در پشت ماهی در زیر زمین هفتم است، و هرگاه بنده‌اش‏ "لا اله الّا الله" گوید، عرش بلرزد و آن ستون به حرکت آید و ماهی بجنبد و خداوند عزّ و جلّ خطاب به عرش گوید: ای عرش من! آرام گیر، در جواب گوید: پروردگارا! چگونه آرام گیرم در حالی‌که تو گوینده این ذکر را نبخشیده‌ای، خداوند تبارک و تعالی در
پاسخ فرماید: ای ساکنان آسمان‌هایم شاهد باشید که من گوینده این کلمات را بخشیدم». Mir Seyed Sepehr
user_image
Mir Seyed Sepehr
۱۳۹۵/۰۹/۰۲ - ۱۲:۰۰:۱۸
Ya HaghAllah Allah Hay Hayپیوند به وبگاه بیرونیMir Seyed Sepehr
user_image
مهران برقبانی
۱۳۹۵/۰۹/۰۴ - ۰۳:۲۱:۵۵
عالی بود فقط متنش خوندنش سخته
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۹/۰۴ - ۰۳:۵۸:۰۳
از در بخشندگی و بنده نوازیمرغ هوا را نصیب و ماهی دریامصرع دوم در واقع اینگونه است:مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا را نصیبکه نصیب به قرینه حذف شده و نیز را(برای)و نیز پیداست که وقتی از بخشندگی میگوید به مرغ هوا (آسمان)نسبت میدهد و وقتی به یک درجه پایین تر (دریا)میرود نسبت به ماهی و ...بنده نوازی میکند در بیت بعد هم اینگونه باشد یعنی به منعم بخشیده که او نیز نسبت به درویش،باید نوازندگی داشته باشد همچنان که خدا او را نوازیده است.
user_image
محمدرضا خان پور
۱۳۹۶/۰۱/۲۲ - ۱۰:۴۱:۵۸
با سلام ، لطفا شرح کامل ابیات شامل معانی را بنویسید .
user_image
ایرج حق پناه
۱۳۹۶/۰۲/۰۱ - ۱۷:۳۲:۳۸
سلام دوستان !"مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا"در این بیت بیشتر اشاره است به قسمت و نصیب این 18 هزار عالم که الله ضامن است بر آن و مرغ در هوا روزی میخورد و ماهی در دریا و مورچه زیر صخره سما. چنانچه در بیتی که بعد از این میآید وضوح آن بیشتر میشود. "قسمت خود میخورند منعم و درویشروزی خود میخورند پشه و عنقا"
user_image
مسعود کاظمی
۱۳۹۶/۰۹/۰۷ - ۰۱:۳۸:۴۱
بسمه تعالی,بیت اوّل؛ اوّل بر وزن افعل یعنی: آن چه قبل از آن چیز نمی باشد./ دفتر: اسم, مفرد می باشد. با « دفاتر» جمع می باشد؛ گفتند: اصل فارسی دارد یعنی دپتر./ نام: اسم./ ایزد: خدا. / دانا: عالم. / صانع: آن که بنا (را) خوب درست می نماید. / پروردگار: ربّ. / حَیّ: زنده. / توانا: قادر. والسَّلام.
user_image
ناشناخته
۱۳۹۶/۰۹/۰۷ - ۱۰:۰۴:۲۷
1- نخست درود می فرستم به مسعود گرامی که دفتر را از تملک یونایان بدر آوردید2- به عرض جناب شایق میرسانم ، عاشق شدن به دختر همسایه در زمان شیخ نیز همانند امروز مرسوم بوده است.3-ماهیان بی گمان در آب می زیند و مرغان بیش و کم در هوا، می فرماید دریارا نصیب ماهیان کرده است و هوا را به مرغان ارزانی داشته است.
user_image
ناشناخته
۱۳۹۶/۰۹/۰۷ - ۱۰:۰۶:۱۴
یونانیان ،
user_image
کمال داودوند
۱۳۹۶/۱۱/۱۷ - ۲۲:۳۸:۱۷
با تشکر از زحمات دوستان عزیز گنجور و آقای حمید رضا محمدی.
user_image
سید محمد طاهر حسینی
۱۳۹۷/۰۶/۲۵ - ۱۴:۳۷:۲۱
سلام اینکه در لفظ قدیم کلمات منتهی به ه به گاف ختم میشده است جالب بود. در زبان کردی این کلمات هنوز به این شکل کاربرد دارد مثلا مرده را مردگ، زنده را زندگ ، برده اند بردگیه و .....
user_image
عطا
۱۳۹۷/۰۸/۱۶ - ۰۵:۵۳:۵۰
سلام علیکممرغ هوا را نصیب و ماهی دریا1. مرغ دو نوع خوانده می شود: با کسره و با سکون2. ماهی دو نوع خوانده می شود: با کسره و با سکون3. نصیب سه نوع خوانده می شود: با کسره، با سکون، با واوبنابراین 2×2×3=12 حالت امکان خواندن دارداز این 12 حالت، 5 حالت با معنا است، یک حالت هم با توجه به بیت قبل دو معنی می دهد. بنابراین این مصرع به 6 معنای مختلف قابل تفسیر است. که هر 6 معنی هم کامل و درست است. اگرچه شاید خود سعدی همه این معانی را در نظر نگرفته باشد، ولی کوتاه نگری است که خود را از این معآنی محروم کنیم. اعجاز سخن. Serat.iej@gmail.com
user_image
علی
۱۳۹۷/۱۰/۱۳ - ۰۰:۵۵:۳۷
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا باتوجه به مصراع قبل می توان گفت به آیه قران اشاره دارد که خداوند گوشت پرندگان و ماهی را برای انسان حلال کرده و به انسان نعمت داده است ان هم از سر بنده نوازی و بنده پروری
user_image
کوروش روحانی
۱۳۹۷/۱۱/۱۵ - ۱۱:۵۴:۱۱
سلام دوستان گرامیدر مصرع مرغ هوا را نصیب و ماهی دریابه نظر من این "را"ئه زائدی که بعد از کلمه مرغ هوا اومده رائه مالکیتهرا مالکیت؛رائیه که فعل "است" رو به افعالی از مصدر"داشتن" تبدیل میکنه و قدما از اون استفاده میکردندمانند: مرا با او کار "است"**که رائه لعد از من مالکیته و جمله امروزیش میشه:من با او کار "دارم"**که در اینجا نیز جمله ی اصلی به این صورت است:مرغ هوا را نصیب "است"**(فعل است به صورت قرینه معنوی حذف شده)و اما جمله امروزی میشه:مرغ هوا نصیب "دارد"**یا اگر بهنر بگیمبرای مرغ هوا نصیب وجود"دارد"**(چون فعل "است" در این مصرع به صورت فعل خاص( غیر اسنادی) به معنای وجود داشتن به کار رفته)و بعد مرغ هوا هم که همین قضیه برای ماهی دریا تکرار میشهدر کل امروزی بیت میشه:"از در بخشندگی و بنده نوازیبرای مرغ هوا نصیب وجود دارد(خداوند آفریده) و همچنین برای ماهی دریا"دیگر سخن رو کوتاه میکنم و تنها یک نکته رو میگم:* کلمات هوا و دریا که بعد از مرغ و ماهی اومده فکر میکنم صفت نسبیه به معنای"مرغ هوایی" و "ماهی دریایی"شما هم نظراتتون رو بگینبا احترام فراوان کوروش روحانی
user_image
مرتضی
۱۳۹۷/۱۱/۲۸ - ۰۴:۵۲:۱۲
سلامدر این بیت از در بخشندگی و بنده نوازیمرغ ِ هوا را نصیب و ، ماهی ِ دریامنظور این است که هم پرندگان در آسمان بهره مند از روزی اند هم ماهیان دریا .نه اینکه حتما یکی آن دیگری را میخورد .در همین شعر میگوید قسمت خود میخورند پشه و عنقادر بوستان داردچنان پهن ، خوان کرم گستردکه سیمرغ ، در قاف روزی خورداشاره هم نمیکند که مثلا روزی چه و چه میخورد .همچنین در بیت اول به نظر من خوانش به این صورت است:صانع ِ پروردگار ، حی توانایعنی آفریننده ی پرورش دهنده ، همیشه زنده تواناپیروز باشید
user_image
پوریا
۱۳۹۸/۰۱/۱۹ - ۱۶:۲۳:۱۷
با سلام خدمت همه عزیزان دل .این گنجور کار بی نظیری ه که دوست دارم بابتش از همه کسانی که این کارو کردن تشکر کنم که امثال این عزیزان نگهدارندان دانش بشری هستند . ممنون .دو مورد هم جسارتا عرض کنم اگر بنظرتون این صحیح بود اصلاح بفرمایید : {از نسخه مهدی معیینیان }بار خدایا مهیمنی و مدبر وز همه عیبی منزهی و مبرا .دوم این بیت :سعدی از انجا که فهم اوست سخن گفت ورنه کمالات و وهم، کی رسد آنجا باز هم از همهی شما صمیمانه سپاسگذارم
user_image
رضا دهقان حسامپور
۱۳۹۸/۰۴/۲۳ - ۰۱:۵۳:۱۶
از در بخشندگی و بنده نوازی مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا.در این بیت خیلی ساده سراینده طبق آیه قرآنی که فرموده ما به بندها روزی دادیم ماهیان دریا و مرغان هوا را.منظور این بوده که خداوند ماهیان دریا و مرغان هوا را نصیب بندها کرده.به همین سادگی.
user_image
احمد ب
۱۳۹۸/۱۱/۱۳ - ۰۷:۵۵:۲۱
جناب مهرداد؛ با سلام.اینکه معنی «مرغ هوا را نصیب ماهی دریا» بشود «مرغ هوا نصیب ماهی دریا می شود» به نظر نادرست می آید! (شما اینگونه نوشته اید)اجازه بدهید با یک کاما مصرع را بررسی کنیم:مرغ هوا را نصیب، ماهی دریا!حتی اگر به وزن هم توجه کنید معنا کاملا برعکس می شود:ماهی نصیب مرغ هوا می شود...
user_image
مسعودهوشمندی حاجی آبادغوری
۱۳۹۸/۱۲/۱۴ - ۱۵:۵۱:۱۳
بنام حی توانا دوستان و مهربان یاران عرصه فهم ودقت وادبباز هم عرض ادب دارم این شما هستید که سبب میشوید ما هم دقیق تر به ابیات سعدی شویم و از شما بیاموزیم عزیزان در تفسیر عرفانی خواجه عبدالله انصاری که بسم الله الرحمن الرحیم را تفسیر میکند راجع به اصل موضوع میفرمایند سه قبیله بت پرست ویهودی و مسیحی در شبه جزیره عرب یا جزیره العرب زندگی میکردند و محند ص آمد و گفت بنام خدای بت پرستان و یهودیان و مسیحیان به همین دلیل الله را ویژه بت پرستان و الرحمن خدای یهودیان و الرحیم خدای مسیحیان است.در این باره توضیح میدهند که یهودیان به این دلیل خداوند را بخشنده میدانند که روزی ده از نوع مادی است و نعمت خدارا از نوع مادی دوست دارند به همین دلیل رحمانیت وبخشندگی خدارا قبول دارند و مسیحیان رحم و عطوفت خدا را درنظر دارند لذا بخشندگی خدا در مصرع قبلی بیانگر یک حقیقت است که مارا با بیان عرفانی سعدی و بانگاه به اینکه بخشنده گناه تا بخشنده روزی دو معنای متفاوت دارد و خداوند گناهی ندارد که به کسی ببخشد خدا روزی رسان و بخشنده روزی است و آنچه از بخشش در گناه در نظر است عفو است و ما اگر بگوییم خدا گناه به ما بخشیده تا اینکه خدا گناه مارا بخشیده است هردو غلط است زیرآنچه در رحمانیت خدا معنی میشود بخشندگی روزیست و سعدی برهمین اساس میفرماید از در بخشندگی و بنده نوازی دقیقا همان معنی تحت الفظی الرحمن الرحیم است که مرغ هوارا نصیب،ماهی دریاستدیگر تعابیر و تفاسیر دوستان را نمیتوان با منطق و شان نزول سخن سعدی منطبق دانست چرا که مرغ هوارا نصیب به این معنی که مرِغ سهمیه اش هواست اینگونه برداشتی غلط است وبسیاری از مرغ ها مطلقا در هوا نیستند وزمیتی اند و این بیان ناقص را به سعدی نمیشود نسبت داد کما اینکه زیستگاه ماهی تنها دریا نیست و رودخانه ها هم هستند و انگهی در دریا بسیاری از موجودات دیگر بجز ماهی زندگی میکنند و دریا خاص ماهی نیست بنابراین آنچه ما گفتیم براساس مستندات عرفانی واینکه بخشندگی خدا در نظر اهل یهود و این نام برای خدا توسط یهودیان از اینحهت نامیده شدا است که روزی رسان است ورزق و نصیب وبهره یا خوراک مرغ هوا ماهی دریا میشود هرچند ایرادی بر این سخن وارد است که همه مرغان ماهی خوار نیستند و نصیب های دیگری دارند ولی این بیت دقیقا برهمین معنا استوار استمسعود هوشمندی حقوق دان
user_image
yekta
۱۳۹۹/۰۸/۲۷ - ۰۷:۳۲:۰۴
با سلام و وقت بخیر خدمت شما.لطفا یکی از ویژگی های مهم شعر اول دفتر که می تواند یک شاخصه سبکی باشد را بیان کنیدو در حد امکان ارایه های مهم این شعر را بازگو کنبدبا تشکر از شما
user_image
امیر
۱۳۹۹/۱۰/۱۷ - ۰۸:۳۰:۰۷
درود بر دوستاران فرهنگ وادب پارسیبنده با نظر سمانه خانم وسید موافق هستم
user_image
هادی
۱۴۰۰/۰۱/۲۱ - ۰۱:۰۰:۰۲
باسلام خدمت همه عزیزاندر مورد مصرع دوم بیت اول آیا صانع به کسره ختم می شود یا به ضمه؟؟؟در تمام مواردی که در سایت هست صانع با کسره ختم شده ولی چون کلمه صانع معنی جداگانه و پروردگار نیز مفهوم مستقل دارد. به نظر می رسد باید صانع به ضمه ختم شود.ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
user_image
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)
۱۴۰۰/۱۰/۲۸ - ۰۸:۱۳:۱۳
با سلام خدمت ادب دوستان گرامی
user_image
محمدرضا غفاری
۱۴۰۰/۱۱/۱۲ - ۱۴:۲۰:۱۱
خود نه زبان در دهانِ عارفِ مدهوش حمد و ثنا می‌کُند که مویْ بر اعضا معنیش چیه؟ 
user_image
رضا ناصری
۱۴۰۱/۰۳/۱۴ - ۱۰:۰۶:۱۷
کاملا درست است 
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۶/۱۲ - ۰۰:۵۴:۲۳
وزن : مفتعلن فاعلات مفتعلن فع )بحر منسرح مثمّن مطویّ منحور ( بیت اول اولِ دفتر به نامِ ایزدِ دانا  صانعِ پروردگار ، حیِ توانا آغاز دفتر به نام خداوندی که آفرینندۀ پرورانده و دانای همواره زنده و لایزال است . [ دفتر = کتاب و دیوان . صانع = نامی از نامهای خداوند متعال ، آفریننده . حی = نامی از نامهای خداوند متعال ، زندۀ همیشه . ایزد = در دین زرتشتی به معنی فرشته و در زبان فارسی دری به معنی خدا و آفریدگار است ]  بیت دوم اکبر و اعظم ، خدای عالَم و آدم  صورتِ خوب آفرید و سیرت زیبا به نام خداوندی مهتر و بزرگوارتر ، آفریدگار گیتی و انسان ، که بیرون و ظاهر را پسندیده و درون و باطن را نیکو آفرید . [ اکبر = مهتر و بزرگتر . اعظم = بزرگوارتر ]  بیت سوم از درِ بخشندگی و بنده نوازی مرغ ، هوا را نصیب و ماهی ، دریا از رهگذر داد و دهش خویش ، بهره و نصیب مرغ هوا و ماهی دریا را می رساند . [ از درِ = از راهِ ، از طریقِ ]  بیت چهارم قسمتِ خود می خورند مُنعِم و درویش روزیِ خود می بَرند پشّه و عنقا توانگر و درویش ، هر یک به بهرۀ خویش دست می یازند و پشّه ، ناتوان ترین حشره و عنقا ، تندپروازترین و قدرت مندترین پرنده ، هر کدام رزقِ مقسوم خود را می خورند . یعنی روزی مقدّر است . [ قسمت = بهره و نصیب . منعم = مال دار و توانگر . درویش= فقیر و تهی دست . عنقا = سیمرغ ، پرنده ای است افسانه ای که در داستانهای ملی ایران بر کوه البرز می زیست ولی برخی متون محلِ آن را کوهِ قاف نوشته اند ( فرهنگ اشارات )  بیت پنجم حاجتِ موری به علمِ غیب بداند  در بُنِ چاهی به زیرِ صَخرۀ صَمّا خداوند از طریق آگاهی بر نهانی ها ، بر نیاز موری که در قعر چاهی و در زیر صخره ای سخت و درشت زندگی می کند ، آگاهی دارد . [ علم غیب = علم پنهان ، علمی که از مردم پنهان باشد / صخرۀ صمّا = سنگ بزرگ سخت ]  بیت ششم جانور از نُطفه می کند ، شکر از نی برگِ تر از چوبِ خشک و ، چشمه ز خارا او با توانایی خویش نطفه را به موجودی زنده تبدیل می کند و از نی ، شکر می آفریند و بر چوب خشک درختان برگ تر و تازه می رویاند . [ کردن = آفریدن / تر = تازه و سرسبز / خارا = نوعی سنگِ سخت و سیاه که مظهر سرسختی و نفوذناپذیری است ]اشاره است به چشمه هایی که با ضربات عصای موسی بر سنگ خارا جوشیدن گرفت .  بیت هفتم شربتِ نوش آفرید از مگسِ نحل  نخلِ تناور کند ز دانه خرما زنبور عسل را به ایجاد عسل شیرین وامی دارد و دانه کوچک خرما را به نخلی تنومند مبدل می سازد . [ نوش = شهد و عسل و کلا هر چیز شیرین / مگسِ نحل = زنبور عسل / تناور = تنومند و قوی چثه ] بیت هشتم از همگان بی نیاز و بر همه مشفق از همه عالم نهان و بر همه پیدا خداوند به هیچ آفریده ای نیازمند نیست و بر همگان دل می سوزاند . در عین پنهان بودن از دید آدمیان ، در دلِ همگان حضور دارد . [ مشفق = مهربان و خیرخواه ]  بیت نهم پرتوِ نورِ سُرادِقاتِ جلالش  از عظمت ، ماورای فکرتِ دانا تاب و روشنایی سراپردۀ بزرگی او ، آنچنان سترگ و خیره کننده است که اندیشه دانایان بدان راه نمی یابد و درک ، آن را برنمی تابد . [ پرتو = فروغ و روشنایی / سرادقات = سراپرده ها ، خیمه ها / جلال = بزرگی و شکوه ]  بیت دهم خود نه زبان در دهانِ عارفِ مدهوش  حمد و ثنا می کند ، که موی ، بر اعضا تنها زبان عارفِ سرگشته و حیران نیست که او را می ستاید بلکه هر مویی که بر عضوی رُسته ، زبانی است برای ستایش او . [ عارف = دانا و شناسنده / مدهوش = مست و بی خود ، سرگشته و حیران / که = حرف ربط است ، بلکه ] بیت یازدهم  هر که نداند سپاسِ نعمتِ امروز حیف خورد بر نصیبِ رحمتِ فردا هر کس سپاسگزار نعمت دنیایی خویش نباشد . از بهره های اخروی بی نصیب می ماند و بر بی بهرگی خویش حسرت خواهد خورد . [ حیف خوردن = دریغ و افسوس خوردن ]  بیت دوازدهم بار خدایا مُهیمنی و مُدَبّر وز همه عیبی مقدّس و مُبَرّا پروردگارا ، تو آدمیان را از ترس در امان می داری و چاره گر و کارساز امور ایشان هستی . از تمام نقص ها منزهی و تهمت کاستی بر تو روا نیست . [ بار = مخفّف باری ، به معنی بزرگی و رفعت و شوکت باشد که به خداوند عالم نسبت کنند ، آفریننده ، خالق ( فرهنگ معین / بار خدایا = ای خدای بزرگ / مهیمن = نامی از نامهای خداوند متعال ، ایمن کننده از خوف ، مهربان / مدبر = صاحب تدبیر ، چاره گر و کارساز / مقدس = پاک و منزه / مُبرّا = پاک و دور شده ]  بیت سیزدهم ما نتوانیم حقِ حمدِ تو گفتن با همه کَرّ و بیانِ عالَمِ بالا خدایا ، ما به اتفاق تمام فرشتگان مقرب جهان برین توانایی آن را نداریم که تو را آنچنان که در خور توست ، سپاس گوییم . [ کرّ و بیان = جمع کروبی ، فرشتگان مقرب ]  بیت چهاردهم سعدی از آنجا که فهمِ اوست سخن گفت  ورنه کمال تو ، وهم کی رسد آنجا ؟ سعدی به قدر فهم خود در باب تو سخن گفت . و گرنه حتی نیروی واهمۀ بشری هم قادر به درک کمال تو نیست . [ وهم = خیال و قوۀ ادراک ] منبع: شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید ..
user_image
جمال رادفر
۱۴۰۲/۰۳/۲۵ - ۰۱:۳۰:۱۸
برای دیدن مشاعره تحصصی با دیوان اشعار شیخ سعدی به سایت ادبستان شیراز مراجعه کنید  پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
سید مصطفی سامع
۱۴۰۲/۰۵/۰۱ - ۱۷:۴۵:۲۵
پشیمانمخجل از کرده ام یارب ببخش جرم وگناه منتهی   دست  و پشیمانم  نگر  حال  تباه من ز سنگین بودن بار گنه پشتم خمیده است    ببین با دیده عفوت شبی  روی سیاه من اگر چه من نیم شایسته احسان و جود تو  چه میشد باز بخشی یارب آخر اشتباه من                          به درگاهت شدم عازم سَرٍ افکنده ام را بین           ترحم کن به حال این گدا ای پادشاه من          ندارم در دوعالم ماسوایت یاوری دیگر         تویی یارو انیس بی پناهان ای پناه من        شتابی کن الهی بر ظهور  یوسف زهرا            نمی بینم وفایی را ازین عمر تباه من من  ( سامع)  ندارم جز ولای احمد وآلشبه حق  پنج  نور  پاک  بنما  روبراه  مندوشنبه ۳ – ۰۵-۱۳۹۹ پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
kadirdemir
۱۴۰۲/۰۶/۱۰ - ۱۳:۳۶:۲۷
به نظر من بیت‌الغزل این غزل همان جایی است که می‌گوید ''قاصد رود از پارس به کشتی به خراسان گر چشم من اندر عقبش سیل براند''
user_image
جمال رادفر
۱۴۰۲/۰۶/۱۲ - ۰۵:۳۲:۱۹
مشاعره الفبایی با اشعار سعدی را در سایت ادبستان شیراز ببنید پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
جهن یزداد
۱۴۰۳/۰۲/۱۵ - ۰۴:۵۳:۳۴
گمانم در صورت خوب افرید این افرید ماضی نباشد و افرید را امروز افرین میگوییممانند گرد افرید
user_image
سعید نعمتی
۱۴۰۳/۰۶/۱۱ - ۰۶:۴۲:۲۱
بیت اول غزل اول را فقط یک نفر صحیح خواند: صانع و پروردگار ...