سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۱۳۴

۱

دلی که دید که پیرامن خطر می‌گشت

چو شمع زار و چو پروانه در به در می‌گشت

۲

هزار گونه غم از چپ و راست دامنگیر

هنوز در تک و پوی غمی دگر می‌گشت

۳

سرش مدام ز شور شراب عشق خراب

چو مست دایم از آن گرد شور و شر می‌گشت

۴

چو بی‌دلان همه در کار عشق می‌آویخت

چو ابلهان همه از راه عقل برمی‌گشت

۵

ز بخت، بی‌ره و آیین و پا و سر می‌زیست

ز عشق، بی‌دل و آرام و خواب و خور می‌گشت

۶

هزار بارش از این پند بیشتر دادم

که گرد بیهده کم گرد و بیشتر می‌گشت

۷

به هر طریق که باشد نصیحتش مکنید

که او به قول نصیحت کنان بتر می‌گشت

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 682
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 628
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
فاطمه زندی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پزی ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
مریم فقیهی کیا :

نظرات

user_image
۷
۱۳۹۷/۰۲/۱۳ - ۱۵:۱۲:۰۰
ز بخت،بی ره و آیین و پا و سر می‌زیستز عشق بی‌دل و آرام و خواب و خور می‌گشتکدامین دل است که از بخت اینچنین بیچاره و دربدر میزید و از غم عشق دیوانه و ناآرام که نه خواب دارد نه خوراکهزار گونه غم از چپ و راست دامنگیرهنوز در تک و پوی غمی دگر می‌گشتبی پا و سر کردی مرا بی‌خواب و خور کردی مرادر پیش یعقوب اندرآ ای یوسف کنعان منیک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشیپیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من
user_image
واحد
۱۳۹۸/۰۵/۱۴ - ۲۲:۵۶:۳۲
سلام،در بیت پنجمز بخت بی ره و آیین و پا و سر می‌زیستز عشق بی‌دل و آرام و خواب و خور می‌گشتفکر می کنم واژه خور اشتباه تلفظ شده و تلفظ صحیخ آن /xavar/ به معنی ضعف،سستی و ناتوانی می باشد،لطفا اساتید نظر بدن
user_image
رهی رهگذر
۱۳۹۸/۱۱/۰۲ - ۱۱:۴۸:۰۹
آقای واحد عزیز، تلفظ درست است. آنچه شما فرموده اید خارج از وزن این غزل است. "خواب و خور" یعنی خواب و خوراک که در اینجا کنایه از فارغبالی و بی خیالی است. درود
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۶/۱۳ - ۰۶:۲۸:۲۵
غزل ۱۳۴ سعدی  وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان  بیت اول  دلی که دید که پیرامُن خطر می گشت ؟ چو شمع ، زار و چو پروانه در به در می گشت  زار : گریان  تناسب : شمع و پروانه  ۱_ دلی را که گِرد خطر می گشت و مثل شمع گریان و همانند پروانه آواره بودکه دیده ایت؟ بیت دوم  هزارگونه غم از چپ و راست دامنگیر  هنوز در تک و پوی غمی دگر می گشت  تک و پوی : جست و جو و تلاش. کنایه : دامنگیر (جدایی ناپذیر ،مزاحم ،گرفتار کننده ) ۲_ در حالی که هزار غم و اندوه ، او را احاطه کرده بود و از سیر باز می داشت ، باز هم در جست و جوی غمی دیگر بود. بیت سوم  سرش مدام ز شور شراب عشق می آویخت  چو ابلهان همه از راه عقل بر می گشت  شور: وجد و هیجان ،غوغا / خراب : مست و بی خود / شور و شر : فتنه و فساد . ایهام تناسب : بین "مدام " در معنی "شراب "که در اینجا مراد نیست با " شراب، خراب و مست " . / تناسب : مدام ، دایم /جناس زاید : شور ،شر  واج آرایی : تکرار حرف" ش" ۳_ پیوسته سرش از وجد و نشاط بادهء عشق مست بود و از آن روی مثل مست یکسره گِرد فتنه و آشوب می گشت . بیت چهارم  چو بیدلان همه در کار عشق خراب چو ابلهان همه در کار عقل بر می گشت  آویختن : چنگ زدن ،مشغول گشتن ،پیچیدن . کنابه : بیدلان (عاشقان و دلباختگان ) ۴_ مثل دل باختگان همواره به کار عشق و عاشقی چنگ می زد و بدان می پرداخت و همواره همانند انسانهای نادان مرتب از مسیر خود دور میشد . بیت پنجم  زبخت بی ره و آیین و پا و سر می زیست  زعشق، بیدل و آرام و خواب و خَور می گشت  بخت : سعادت و اقبال / بی ره : بی راه ، بی شیوه و طریق ، راه گم کرده / بی آیین : بی دین ،بی مذهب / بی سر و پا : آشفته و سر گردان  ۵_ در اثر بخت بد راه گم کرده و سر از پای نشناخته زندگی می کرد و در اثر عشق ، نا آرام و بی خور و خواب به سر می برد . بیت ششم  هزار بارش ازاین پند بیشتر دادم  که گِردِ بیهده کم گَرد و ، بیشتر می گشت  بیهده : باطل ، ناحق  ۶_ او را هزار بار بیشتر از اینکه اکنون پند می دهم نصیحت کردم که به کار بیهوده مشغول مباش و گرد آن مگرد ؛ ولی بیشتر گرد آن می گشت . بیت هفتم  به هر طریق که باشد نصیحتش مَکنید  که او به قول نصیحت کنان بَتَر می گشت  بتر : کوتاه شدهء بدتر  ۷_ او را به هر شیوه ای که در نصیحت گری می شناسید ، نصیحت نکنید ؛ زیرا او با سخنان ناصحان شیفته تر و بدتر می شود.   منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .