سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۱۴۷

۱

جان و تنم ای دوست فدای تن و جانت

مویی نفروشم به همه ملک جهانت

۲

شیرینتر از این لب نشنیدم که سخن گفت

تو خود شکری یا عسلست آب دهانت

۳

یک روز عنایت کن و تیری به من انداز

باشد که تفرج بکنم دست و کمانت

۴

گر راه بگردانی و گر روی بپوشی

من می‌نگرم گوشه چشم نگرانت

۵

بر سرو نباشد رخ چون ماه منیرت

بر ماه نباشد قد چون سرو روانت

۶

آخر چه بلایی تو که در وصف نیایی

بسیار بگفتیم و نکردیم بیانت

۷

هر کس که ملامت کند از عشق تو ما را

معذور بدارند چو بینند عیانت

۸

حیفست چنین روی نگارین که بپوشی

سودی به مساکین رسد آخر چه زیانت

۹

بازآی که در دیده بماندست خیالت

بنشین که به خاطر بگرفتست نشانت

۱۰

بسیار نباشد دلی از دست بدادن

از جان رمقی دارم و هم برخی جانت

۱۱

دشنام کرم کردی و گفتی و شنیدم

خرم تن سعدی که برآمد به زبانت

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 689
منتخبی از اشعار سعدی، حافظ و جامی » تصویر 30
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 471
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 518
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
مریم فقیهی کیا :

نظرات

user_image
کوثر
۱۳۹۰/۰۹/۲۰ - ۱۳:۱۰:۱۲
عالی بود
user_image
رضا سعدی
۱۳۹۲/۰۸/۱۱ - ۰۶:۴۰:۲۵
10.برخی: قربانی
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۱۱ - ۱۳:۴۸:۰۹
حال به معنی وضعیت تندرستی فارسی است , و نیز انچه معنی لذت می دهد .ولی حال به معنی اکنون و نیز تالار به ترتیب عربی و انگلیسی است .
user_image
رضا سعدی
۱۳۹۲/۰۸/۱۲ - ۰۱:۵۶:۰۳
درود بر شمس عزیزبرخی از لغات، مانند همین برخی، از برخی لغات دیگر، تعدد معنایی بیشتری دارند، و تلگراف های بنده در ذیل برخی از غزل ها برای همین است، باری تذکر شما را بجا می دانم،در باره فیلتر شکن هم به گفته های دوستمان تاوتک اضافه می کنم که: عموما فیلترشکن را از سایت ها و افرادی که آن را به صورت رایگان و یا فروشی در نت عرضه می کنند تهیه می نمایند و اگر نشانی از این افراد خواستید در خدمتتانم.
user_image
مون :-)
۱۳۹۳/۰۸/۰۵ - ۱۱:۵۰:۱۰
خیلی از حاشیه نویسی شعرها خوشم اومد وبیشتر از اینکه هنوز هستند تو این مملکت که به ادبیات فارسی اهمیت می دهند ، از خودم خجالت کشیدم .. این همه ادعا... این همه ... الان فقط می تونم بخودم بخندم چرا الان باید بیام غزلیات سعدی رو بخونم .از پدر عزیزم عذر میخوام تمام عمر تمام تلاششو کرد منو به مطالعه متفرقه علاقمند کنه و نتونست :-Dاز دکتر هدتنی عزیز ( ماااااه ) که با وعده نمره باعث شد من و شاید خیلی از دانشجویان دیگرش ، خیلی بی ربط بیایم وسط غزلیات سعدی !!!!...بقول استاد عزیزم ( دکتر عابد قوشه هدتنی ) عیبی نداره بی ربط باشه با ادبیات و فرهنگ این مملکت بیشتر آشنا می شوید این اتفاق خویبه ....سایت دوست داشتنی (GANJOOR.NET) سپاس ، فراوان سپاس
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۶/۱۲ - ۰۸:۵۷:۱۸
گر راه بگردانی و گر روی بپوشیمن می‌نگرم گوشه چشم نگرانتاگر راه کج کنی و روی بگیری که مرا ندیدی از گوشه چشمی که به من داری تو را میشناسم
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۶/۱۲ - ۰۹:۲۱:۳۵
امان از این جانور چغر و چغل صد رحمت به خرس گریزلی
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۶/۱۳ - ۱۶:۲۲:۳۱
باز آی که در دیده بماندست خیالتبا/زا/یک/در/دی/دب/مان/دس/تخ/یا/لتبنشین که به خاطر بگرفتست نشانتبنشین که خاطر بگرفتست نشانت"به" در این مصرع بیخود است.بن/شی/ن مفعولک/خا/طر/ب مفاعیلگ/رف/تس/ت مفاعیلن/شا/نت فعولن
user_image
Sobhansahra
۱۳۹۸/۰۵/۲۸ - ۰۴:۴۶:۴۲
7عزیزچون اشتباه تقطیع کردین فکر می کنین «به» بیخوده.بن/شین/که مفعولب/خا/طر/ب مفاعیلگ/رف/تس/ت مفاعیلن/شا/نت فعولندر تقطیع «بنشین» اشتباه کردین چون «ن» بعد از هجای بلند اساسا در تقطیع نمیاد. پس بنشین دو تا هجای بلند محسوب میشع
user_image
کبری پورحسن خیاوی
۱۴۰۰/۱۰/۲۶ - ۱۳:۲۰:۰۳
تفرج کردن: تماشا کردن
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۶/۳۰ - ۱۳:۱۵:۰۲
غزل ۱۴۷  وزن : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن  معنی بیت اول  ۱_ ای دوست ، جسم و روحم فدای تن و جانت باد تمام سلطنت جهان را با مویی از تو مبادله نمی کنم . [ آرایه ء عکس : جان و تن ، تن و جان ] معنی بیت دوم  ۲_ نشنیدم که هیچ لبی از لب تو شیرینتر سخن گفته باشد .آیا وجودت شکر است یا آب دهانت شهد ؟  [ ملک : پادشاهی ، مملکت و ولایت / آرایه ء تکرار : جان ، تن / تناسب : شیرین ، شکر ، عسل / .] معنی بیت سوم  ۳_ روزی عنایتی کن و تیری به جانبم رها کن .شاید که در این صورت بتوانم دست و کمان تو را تماشا کنم . [ عنایت : توجه و احسان / تفرج کردن : سیر و تماشا کردن./ تناسب : تیر ، کمان ] معنی بیت چهارم  ۴_اگر مسیر خود را تغییر دهی و چهره بپوشانی ، من به گوشه ء چشمانت که میلی به جانب من دارند ،نگاه می کنم . [ راه گردندان : تغییر مسیر دادن /نگران : بیننده و نگرنده ./واج آرایی و تکرار : حرف "گ " و "ر " / جناس اشتقاق : می نگرم ، نگران / تناسب : می نگرم ، چشم ، نگران ]  معنی بیت پنجم  ۵_ چهره ء چون ماهت بر قامت سرو وجود ندارد و ماه هم با تمام زیبایی قامتی موزون و متناسب چون قامت تو ندارد. [ استعارهء مصرحه : سرو روان ( معشوق خرامان و رونده )/ آرایه ء عکس : سرو و ماه و سرو ./ تشبیه تفضیلی : تشبیه قامت و چهره ء معشوق به سرو و ماه و برتری قامت و چهره ء او به آن دو .] معنی بیت ششم  ۶_ ای یار تو چه فتنه و آشوبی هستی که در وصف نمی گنجی ؟ زیرا ما دربارهء تو بسیار سخن گفتیم ، ولی نتوانستیم تو را آنچنانکه هستی بیان کنیم . [ بیان کردن : شرح و توضیح دادن ، واضح وآشکار نمودن ] معنی بیت هفتم  ۷_ تمام کسانی که ما را از عشق تو سر زنش می کردند ،وقتی تو را آشکار ببینند ،عذر عاشقی ما را خواهند پذیرفت . [ ملامت : عتاب و سرزنش / معذور داشتن : عذر کسی را پذیرفتن ، معاف داشتن / عیان : ظاهر ،آشکار ] معنی بیت هشتم  ۸_ موجب دریغ است که چهرهء زیبایت را پنهان سازی !اگر دوستداران مشتاقت آن را ببینند ، به تو چه زیانی خواهد رسید ؟  [ نگارین : آراسته و زیبا / مساکین : جمعِ مسکین ، درویشان و کسانی که هیچ ندارند ، حقیران و ضعیفان ] معنی بیت نهم  ۹_ باز گرد و بنشین ، زیرا تصویر خیالی تو در آیینه ء چشمانم باقی مانده و اثر و نشانت در ذهنم نقش بسته است . [ خیال : تصور چیزی در ذهن هنگامی که در پیش چشم نباشد ، تصویر معشوق / خاطر : فکر و اندیشه ، دل / نشان : نقش و اثر /موازنه : تقابل آهنگین کلمات دو مصراع / جناس لاحق : نشین ،نشان ] معنی بیت دهم  ۱۰_ دل از کف دادن و عاشق شدن مساله مهمی نیست .نیمه جانی دارم آن را هم فدای جانت خواهم کرد. [رمق : باقی جان ، بقیه ء حیات ، تاب و توان / برخی : قربانی و فدایی .] معنی بیت یازدهم  ۱۱_ کرامت کردی که به من دشنام دادی ! شنیدم ، خوشا به حال شخص سعدی که نامش را بر زبان جاری ساختی ! [ استعاره ء تهکّمیّه : کرم کردن در معنای ضد خود به کار رفته است / آرایه ء التفات : "شنیدم "] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .