سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۱۴۹

۱

چه لطیفست قبا بر تن چون سرو روانت

آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت

۲

در دلم هیچ نیاید مگر اندیشه وصلت

تو نه آنی که دگر کس بنشیند به مکانت

۳

گر تو خواهی که یکی را سخن تلخ بگویی

سخن تلخ نباشد چو برآید به دهانت

۴

نه من انگشت نمایم به هواداری رویت

که تو انگشت نمایی و خلایق نگرانت

۵

در اندیشه ببستم قلم وهم شکستم

که تو زیباتر از آنی که کنم وصف و بیانت

۶

سرو را قامت خوبست و قمر را رخ زیبا

تو نه آنی و نه اینی که هم اینست و هم آنت

۷

ای رقیب ار نگشایی در دلبند به رویم

این قدر بازنمایی که دعا گفت فلانت

۸

من همه عمر بر آنم که دعاگوی تو باشم

گر تو باشی که نباشم تن من برخی جانت

۹

سعدیا چاره ثباتست و مدارا و تحمل

من که محتاج تو باشم ببرم بار گرانت

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 690
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 711
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
مریم فقیهی کیا :

نظرات

user_image
رسته
۱۳۸۷/۰۴/۱۴ - ۱۹:۲۲:۴۶
بیت 5غلط : به یانتدرست : بیانت
پاسخ: جایگزینی مطابق نظر شما انجام شد.
user_image
arsham
۱۳۹۵/۱۰/۱۱ - ۰۲:۰۵:۰۱
لطفا معنی دقیق مصراع دوم بیت اول را بنویسیدمتشکرم.
user_image
...
۱۳۹۵/۱۰/۱۲ - ۰۶:۴۰:۳۰
اگر اشتباه نکنم:آه اگر دستم مانند کمربند به کمرت می رسید...«م» در کمرم مضاف الیه برای دست میشه.سعدی جای دیگه ای همین مفهوم رو آورده:صد پیرهن قبا کنم از خرمی اگر / بینم که دست من چو کمر در میان توست
user_image
عباس ، ن
۱۳۹۵/۱۰/۱۲ - ۰۹:۰۲:۴۱
ببخشایید جسارتم را آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت، درین ماناست:چه می شد اگر مرا دست به میانت می رسید چون کمر بند.میم را می توان ” مرا “ تلقی کرد
user_image
محمد
۱۳۹۶/۰۵/۱۱ - ۰۱:۴۵:۵۹
"برخی" در بیت یکی مانده به پایان به معنی" قربانی" یا "فدایی" است.
user_image
محمد
۱۳۹۶/۰۵/۱۱ - ۰۱:۵۵:۲۷
دوستان، در بیت "من همه عمر بر آنم که دعاگوی تو باشم/ گر تو باشی که نباشم تن من برخی جانت"، جایی خواندم که به جای "گر تو باشی"، "گر تو خواهی" آمده بود که معنی ساده‌تری دارد.کدام درست است؟اگر صورت کنونی -گر تو باشی- درست است، مصرع دوم به چه معناست؟
user_image
محمد
۱۳۹۶/۰۵/۱۱ - ۰۲:۱۶:۰۹
اگر در این بیت :"من همه عمر بر آنم که دعاگوی تو باشم/ گر تو باشی که نباشم تن من برخی جانت"، صورت کنونی -گر تو باشی- درست باشد،شاید "که" به معنی "ولی" و " اما" باشد، چنانچه در جای دیگری سعدی فرموده "ای رقیب این همه سودا مکن و جنگ مجوی / برکَنَم دیده که من دیده از او برنکَنم".این معنی قدیمی برای "که" در لغت‌نامه دهخدا آمده است.در این صورت شاید معنی "گر" نیز در اینجا "همانا" و " که" باشد (باز این معنی در لغت‌نامه آمده است)؛ مجموعن شاید معنی بیت این شود که " تصمیم دارم در همه عمر برایت دعا کنم که تو باشی ولی من نباشم،تن من فدای جان تو باد".
user_image
محمد
۱۳۹۶/۰۵/۱۱ - ۰۲:۳۰:۰۴
البته در اینکه لغت‌نامه دهخدا منبع این معانی باشد کاملن مطمئن نیستم،دسترسی مستقیم به لغت نامه دهخدا ندارم و از دیگر منابع موجود در اینترنت بهره بردم.اگر لغزشی دراین‌باره هست از صاحبنظران عذر‌می‌خواهم.
user_image
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
۱۳۹۶/۰۶/۰۷ - ۱۷:۲۴:۱۱
آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانتمنظور سعدی بزرگ این است که عشق چونان دریایی است که به میانه کمرم رسیده است و دارم در دریای عشقت غرق می شوم و کاش دست من نیز به میانه تو می رسیداین هم شاهدی از سعدی:ضرورتست که روزی به کوه رفته ز دستتچنان بگرید سعدی که آب تا کمر آیدامیدوارم منظورم را درست رسانده باشم
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۷/۰۶ - ۲۳:۴۳:۵۱
غزل ۱۴۹ سعدی  وزن : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن  معنی بیت اول  ۱ _ لباس بر قامت بلند و موزونت چه لطافتی دارد! ای کاش دستم مثل کمر بند به میانت می رسید ! [کمر : کمر بند / میان : کمر / تشبیه : تن به سرو روان مانند شده است / ایهام تناسب : بین " روان " در معنای غیر منظورش ، یعنی "جان " با " تن " و نیز " کمر " با " میان " ] معنی بیت دوم  ۲ _ جز اندیشه ء وصال تو در خاطرم چیزی نمی گذرد ،آری ، تو کسی نیستی که دیگری بتواند جایت را در دل اشغال نماید . [ مگر : کلمه ء استثناست در معنی الا ، به غیر ، به جز / مکان : جا ، مقام و منزلت .]معنی بیت سوم  ۳_ اگر تو اراده کنی که به کسی سخن تلخی بگویی ، آن سخن به دلیل بر آمدن از دهان تو شیرین می شود و دیگر تلخی نخواهد داشت  [ کنایه : سخن تلخ گفتن ( دشنام دادن ، سخن تند و درشت گفتن ]   معنی بیت چهارم  ۴_این تنها من نیستم که به دلیل هوا داری از روی زیبایت شهره ء شهر گشته ام ، بلکه تو نیز شهره ای و مردم همه به تو می نگرند و نگرانت هستند. [کنایه : انگشت نما بودن ( مشهور بودن ) ، هوا داری ( عاشقی و شیفتگی ) / ایهام : نگران ۱_نگرنده ۲_ پریشان و بی قرار .] معنی بیت پنجم  ۵_ اندیشه را به کناری نهادم و قلم خیال و پندار را در هم شکستم ، زیرا تو زیباتر از آنی هستی که اندیشه و قلم من بتواند تو را وصف و بیان کند . [ تشبیه : وهم به قلم / استعاره ء مکنیه : درِ اندیشه ( درِ مخزن اندیشه ) /لفّ و نشر معکوس : اندیشه و قلم ، وصف و بیان . وصف به قلم و بیان به اندیشه باز می گردد .] معنی بیت ششم  ۶_ سرو قامت رعنایی دارد و ماه رخساری زیبا . تو سرو و ماه نیستی ، اما تو هم رعنایی و هم زیبایی را بیش از آنها داری . [ خوب : زیبا و آراسته ] معنی بیت هفتم  ۷_ ای نگهبان ، اگر درِ معشوق را به رویم باز نمی کنی، دست کم به او بگو که فلان تو را دعا کرد. [باز نمودن : خبر دادن و آگاه کردن / فلان : در اینجا مراد خود سعدی است ./کنایه : دلبند ( معشوق و محبوب ) /ایهام ترادف : بین "باز " در معنای غیر منظورش در بیت .مترادف گشودن به نظر می آید /ایهام تضاد : نوعی از ایهام تضاد تضاد میان "بند" در "دلبند" و "گشودن " مشاهده می شود . معنی بیت هشتم  ۸_من می خواهم که در تمام عمر تو را دعا گویم ، اگر تو میخواهی تو را دعا نکنم ، یا می خواهی که من وجود نداشته باشم ،تنم فدای جانت باد ! [ برخی : فدایی و قربانی ./ایهام :،گر تو خواهی که نباشم ۱_اگر تو می خواهی دعاگوی تو نباشم ۲_ اگر می خواهی که من وجود نداشته باشم /جناس لاحق : آن ،جان /تضاد : تن ، جان ] معنی بیت نهم  ۹_ ای سعدی ، از پایداری و شکیبایی و بردباری گزیری نیست . من که به تو نیازمندم بار سنگین جور و جفای این راه را بر خود هموار خواهم ساخت . [ مدارا : صلح و آشتی ، رفق و نرمی /کنایه : بار گران کسی را بردن ( تحمل رنج و بردباری از کسی کردن / آرایه ء التفات : از مخاطب (سعدی ) به متکلم (من ).] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .
user_image
داریوش ابراهیمی
۱۴۰۱/۰۹/۱۱ - ۱۶:۵۵:۴۸
به به..روحم تازه شد